زخم زبان
برگ گلها در سحر چشم انتظار شبنم اند
زشتی و زیبایی دنیا همیشه با هم اند
آنکه میکارد به ظاهر خنده بر لب هايمان
کس نمیداندکه شاید از همه غمگین ترند
خوب یا بد ظاهری ! همشکل انسانیم حیف...
گاهی انسانها ولی از گرگها وحشی ترند
کار دشمن !دشمنی باشد نباشد شک در آن
وای بر روزی بدانی دوست ها دشمن ترند
زخم خنجرها يقين روزی مداوا میشوند
طعنه ها هیهات که.. از زخم خنجر بدترند
عاشقان غمگین ترین جمع اند بر روی زمین
چون به هجران مبتلا و از همه دلخون ترند
کاش بارانی ببارد , عقده از دل وا کند
چون شکسته قلبها از آسمان ابری ترند
رو سیاهی بر کلاغ غصه ها ماندست و بس
چونکه گاهی مردمان از رنگها رنگین ترند
کوله بار غصه را سنگ صبورم حمل کرد
دردهای زندگی ا ز مرگها سنگین ترند
کانال اشعار جواد الماسی(سنگ صبور)
https://telegram.me/javadalmasi59
+ نوشته شده در پنجشنبه ۲۶ فروردین ۱۳۹۵ ساعت 22:56 توسط سیدمحمدمهدی هاشمی/شاعر جواد الماسی
|