آزاده ! نام من ولی غم دارم افسوس
بر روی لبها خنده را کم دارم افسوس


سهم من هست از زندگی درد و غم و اه
شاهد بر این احوال من شبها فقط ماه


آزاده ! نام من ولی در خود اسیرم
هر لحظه دست غصه را باید بگیرم


جرمم چه بوده مانده ام در کار دنیا
من بی گناه افتاده ام در دست غمها


آزاده ! نام من ولی زخمی تنم هست
فریاد و آه و ناله ها در هر شبم هست


دشمن نیازرده مرا قلبم شکسته است
این تیغ غم از دوستان بردل نشسته است


آزاده ! نام من ولی من کوه دردم
سنگ صبور من بدان چون برگ زردم


میل سفر دارم من از این شهر عشاق
شاید که روزی دل خوشی بر قرعه افتاد

تقدیم با احترام جواد الماسی (سنگ صبور )
بپاس زحمات و تشکرازشما بانو (آزاده) ۱۳۹۵/۱/۲۷