قرارمان بر این نبود
قرارمان بر این نبود !که بی تو در به در شوم
سفر کنی ز شهر عشق!من از تو بی خبر شوم
قرارمان بر این نبود ! رفیق نیمه راه شوی
به داغ تو بسوزم و ! همیشه خون جگر شوم
قرارمان بر این نبود ! غریب کوچه ها شوی
ز بعد تو به یاد تو ! به کوچه همسفر شوم
قرارمان بر این نبود ! سوال های بی جواب
اسیر تهمت و دروغ ! که مانده پشت سر شوم
قرارمان بر این نبود ! که بیخیال من شوی
من از جفای ظلم تو ! شکسته از کمر شوم
قرارمان براین نبود ! تو سنگ شوی و شیشه من
به خاطرات مانده جا ! شبیه رهگذر شوم
قرارمان بر این نبود ! بهارمان خزان شود
چو برگ خشک یک درخت! بیفتم و هدر شوم
قرارمان بر این نبود ! تو بی وفا به من شوی
منم ز عشق خسته و ! به درد ٬ دردسر شوم
قرارمان بر این نبود ! کنی خرابه کلبه ام
صبور غصه ها من و ! که بی تو در به در شوم
کانال اشعار جواد الماسی(سنگ صبور)
https://telegram.me/javadalmasi59
+ نوشته شده در یکشنبه ۱۲ اردیبهشت ۱۳۹۵ ساعت 21:28 توسط سیدمحمدمهدی هاشمی/شاعر جواد الماسی
|