بس بروی زخم دل اینجا نمک پاشیده اند
در زمین هم پادشاهان هم گدا نالیده اند


گرگذر از راه قبرستان کنی با چشم دل
جز کفن چیزی نمیبینی به همره برده اند


خوب میدانیم چرخ روزگار است بی وفا
بهر این دنیا چه کس ها خون دلها خورده اند


این جهان مثل گذرگاهیست خوش نقش و نگار
اهل دل حال« زمین» از آسمان پرسیده اند


مقصد آخر کجاست از چه شتابان میرویم
تشنگان معرفت رنگ خدا را دیده اند


مقصد آخر یکی باشد بدان سنگ صبور
یک به یک یاران لباس آخرت پوشیده اند
جواد الماسی