از زندگی تنها برایم آه مانده
چون یوسف عشقم درون چاه مانده


ای خاطرات لعنتی بس کن که دیگر
مانند قصری گشته ام بی شاه مانده


ای زندگی از نیمه جان من چه خواهی
این سینه تنگ است و نفس کوتاه مانده


عمرم هدر شد حیف بیهوده به دستت
از این همه ره سهم من بیراه مانده


ای زندگی دلگیرم از دست تو بیداد
از عشق چون کوهم یه مشتی کاه مانده


سنگ صبورم من ولی باز هم به غمها
از تو فقط چند خاطره دلخواه مانده
جواد الماسی