تصور کن دنیا را
تصور کن دنیا را گدا باشاه یکسان شد...
زهر جا غم سفر کرده گل لبخند نمایان شد...
تصور کن دنیا را شعارش شعر یکرنگیست...
تمام رنگ ها ترکیبی از رویای باران شد ...
تصور کن دنیا را که عشق در ان کند غوغا ...
وفاداران عشق حاکم ..خیانت پیشه پنهان شد ...
تصور کن دنیا را نه ظالم هست نه مظلوم ...
بشر بر ذات خود بر گشت ..دوباره شکل انسان شد ...
تصور کن دنیا را در ان خانه خرابی نیست ...
نوای زند گانی با قناری باز همخوان شد ...
تصور کن دنیا را خبر از جنگ در ان نیست ...
نباشد جنگ قدرتها به دنیا صلح آسان شد ...
تصور کن دنیا را محبت میدهد جولان ...
جفا ... کینه ...حسد با بخل همه یک جا به زندان شد...
تصور کن دنیا را بگو سنگ صبور غم ...
عجب ترسیم زیبایی ز دنیا ...
یک گلستان شد ...
کانال اشعارجوادالماسی (سنگ صبور)
https://telegram.me/javadalmasi59
+ نوشته شده در شنبه ۲۲ خرداد ۱۳۹۵ ساعت 5:29 توسط سیدمحمدمهدی هاشمی/شاعر جواد الماسی
|