باز هم عاشقی
باز هم بیکسی و درد فراغت گل من
چیدن میوه ی حسرت ز باغت گل من
باز هم خونجگری در به دری ازغم تو
صحبت از سوختن ازدرد به داغت گل من
باز هم عاشقی و گریه ی مستانه به شب
در غزل بوسه زدن به چشم زاغت گل من
باز هم ظلمت شب بی تو چه تاریک شدم
روشنی بخش دلم چشمُ چراغت گل من
باز هم جنگ میان منو این خاطره هاست
بی خبر آمده امشب به سراغت گل من
باز هم عاشقی از سنگ صبورهست ولی
میشود یاد من هم موی دماغت گل من
جواد الماسی
+ نوشته شده در پنجشنبه ۱۷ تیر ۱۳۹۵ ساعت 15:25 توسط سیدمحمدمهدی هاشمی/شاعر جواد الماسی
|