جمعه ها
جمعه ها دلتنگی قلبم دو چندان میشود
پیش چشمم زندگی بدتر ز زندان میشود
لحظه لحظه خاطراتم میبرد تا اوج غم
ساحل آرامشم یک باره طوفان میشود
بغض سنگین در گلو دست نوازش میکشد
چون همیشه چشم من مهمان باران میشود
چون پرستویی اسیرم که گمان گم کرده راه
از تکاپو خسته گم کم سوی پایان میشود
من خزان را دیده ام در نو بهارم ای دریغ
آرزوهایم گلی پرپر به گلدان میشود
این منم با کوله باری از غم و حسرت ولی
عاقبت این بی کسی با عشق جبران میشود
گفته ام سنگ صبورم پس صبوری میکنم
گاهگاهی صبر هم از من گریزان میشود
#جوادالماسی @javadalmasi59
+ نوشته شده در جمعه ۲۵ تیر ۱۳۹۵ ساعت 13:55 توسط سیدمحمدمهدی هاشمی/شاعر جواد الماسی
|