قلمم رخت عزا کن به تن از غربت آن یار بگو
از لب تشنه و از بی کسی و دشمن بسیار بگو


قلمم در دو جهان عشق حسین بس باشد
گریه کن اشک بریز حرف گهربار بگو


با تو همراه شوم دل برود کرب و بلا
منو شش گوشه و اشک لذت دیدار بگو


از غم بیکسی و تشنگی آل علی
گرد هفتادو تن ،لشگر خونخوار بگو


قلمم شعله بکش سوز و نوا برپا کن
حرمله تیروکمان ،اصغر شیر خوار بگو


یاد زهرا کن و از نیلی صورت بنویس
دختر تشنه لب و غارت گوشوار بگو


از خداوند ادب معدن غیرت بنویس
تیر بر چشم و دو دستان علمدار بگو


ای قلم! شاهد احوال دلِ سنگ صبور
یاحسین را به هر ثانیه تکرار بگو

جواد الماسی