تقدیم به همه ی «مادران» سرزمینم
آنهایی که لایق کلمه مقدس مادرهستند
************************

پا به پای غم من پیر شدی دم نزدی
گاهی اوقات چه دلگیرشدی دم نزدی


شعرلالایی تو بود نوازشگر شب
نیمه شب ناله ی شبگیر شدی دم نزدی


خورده ام شیره ی جان تو که قامت بکشم
مادرم ز زندگی سیرشدی دم نزدی


بارها رنج کشیدی ز من و شیطنت ام
خاطرم با همه در گیر شدی دم نزدی


عشق فرزند تو را تا به کجاها که کشاند؟
پای من ! بسته به زنجیر شدی دم نزدی


من فدای تو آن قامت خم گشته ی تو
این همه پیر و زمین گیر شدی دم نزدی


توشدی سنگ صبورم پی هر درد و بلا
که به هر غصه به تدبیر شدی دم نزدی

#جوادالماسی @javadalmasi59