لیلی بنشین
لیلی بنشین چایی غم تازه دم است
بعد توآه کشیدن به لبم دم به دم است
امشب از غصه پرم حرف زیاد است ولی
هرچه ازحال دلم با تو بگویم که کم است
خفه ام میکند این بغض خودت میدانی
هر نفس بی تو کشیدن به خدا مثل سم است
هرکجا می نگرم عطر تو و یاد تو هست
زندگی بی توعذابست فقط درد و غم است
نه کسی نیست دگر محرم اسرار نهان
چشم این بیکسی دفتر من پُر ز نم است
این جهان هیچ نیارزد تو نباشی گل من
همه جا زلزله گویی زده ویرانه بم است
بعد تو سنگ صبورم فقط از غصه نوشت
بعد تو آه کشیدن به لبم دم به دم است
جواد الماسی
+ نوشته شده در یکشنبه ۶ فروردین ۱۳۹۶ ساعت 1:34 توسط سیدمحمدمهدی هاشمی/شاعر جواد الماسی
|