ویک سالی گذشت اما نیامد یوسف زهرا
قدم بر چشم ما نگذاشت، کوتاهی بود از ما


غروب جمعه ای دیگر وسالی هم به پایان شد
نشانی از رخ ماهِ فرح بخشش نشد پیدا


جهان تاریکی مطلق پر از تشویش و نیرنگ است
بشر دنیا پرستی کرد و زشتی ها شده زیبا


تمام کوچه ها بن بست تمام قلبها پر خون
و ظلمی که ز ظالم ها گرفته کل دنیا را


به حق مادرت زهرا بیا در اولین جمعه
مُزیّن هست امسالم به نام مادرت زهرا


بیایی با قدم هایت گلستان میشود دنیا
بیا پایان بده بر این غم و بر غیبت کبری


دعایی در فرج خوانند بگو سنگ صبور غم
که حتما با دعاها مان بیاید از سفر اقا

جواد الماسی
تقدیم به ساحت مقدس امام زمان