سوگ یار
ماه من بعد تو با حسرت و غم همسفرم
تو سفر کرده و من از غم تو خونجگرم
تو سفر کردی و خورشید به قهر آمده است
روز روشن شده تاریک ببین در نظرم
بال پرواز تو را چیده اگر دست اجل
آتش سوگ تو سوزانده همه بال و پرم
شاهد حال خرابم به خدا آینه هست
ماه من بعد تو از حال خودم بیخبرم
کار من نیست فراموش کنم یاد تو را
خاطراتی که ورق میزند هی چشم ترم
بوسه در بوسه و عکسی که به آغوش من است
کاش میشد که بسوی تو من امشب بپرم
آسمانی شدی و بعد تو من سنگ صبور
میروم شاخه گلی روی مزارت بخرم
جواد الماسی
+ نوشته شده در چهارشنبه ۲۳ فروردین ۱۳۹۶ ساعت 3:46 توسط سیدمحمدمهدی هاشمی/شاعر جواد الماسی
|