چه میدانی ....
چه میدانی تو ازقلبِ پرآشوبی که غم دارد
میان سینه چای غـم همیشه تازه دم دارد
چه میدانی تو از حال خراب یک دل شاعر
همیشه دفتر شعرش به اشک دیده نم دارد
چه دردی بدتر از اینکه غریب خانه ات باشی
کـه چشمی منتظر مانده به راه ِساده کـم دارد
به روی سینه ام مانده هزاران حرف ناگفته
هزاران زخم کاری که هزاران متهم دارد
نمیدانی که میمیرم هزاران مرتبه هرشب
به دست خاطراتی که برایم حکم سم دارد
حسودی میکنم گاهی به آنهایی که میخندند
به آنکه در غم وشادی کسی را همقدم دارد
به غیر از آینه اینجا کسی سنگ صبورم نیست
چه میدانی تو از قلب پر آشوبی که غم دارد
#جوادالماسی(سنگ صبور)
@javadalmasi59 کانال اشعار
+ نوشته شده در شنبه ۱۵ مهر ۱۳۹۶ ساعت 13:9 توسط سیدمحمدمهدی هاشمی/شاعر جواد الماسی
|