ی کاش دلت از دل زارم خبری داشت
ای کاش دلت از دل زارم خبری داشت
این گریه به آن برگ شقایق اثری داشت
این گریه به آن برگ شقایق اثری داشت
آنشب که دلم دست به گریبان غمت بود
از کوچه ی ویرانه ی قلبم گذری داشت
با مردم چشمک زن این شهر بگویید
یک عاشق دل خسته به عشقش نظری داشت
آنشب که به شوق تو پرید این دل من
آن بلبل شوقت به سویم سفری داشت
گر فخر کند سما به روی ما هش
از ماه بپرسید چو من تاج سری داشت
آنروز که کوچید چو مرغی ز شهرم
آن آمدنش هیچ و رفتن خطری داشت
آنشب که دل سنگ صبورت خون شد
آن گریه ام آیا به قلب سنگت اثری داشت
جواد الماسی
+ نوشته شده در دوشنبه ۲ فروردین ۱۳۹۵ ساعت 22:7 توسط سیدمحمدمهدی هاشمی/شاعر جواد الماسی
|