عشق من شد به تو یک طرفه صد افسوس نشدی عاشق من مثل خودم صد افسوس
عشق من شد به تو یک طرفه صد افسوس
نشدی عاشق من مثل خودم صد افسوس
بودنت مثل نفس بود چو خون در رگهام
تو ندانستی و رفتی گلم صد افسوس
میکشم عکس تو را در خیالم هرشب
این نقش با تمام وجود بود ندیدی افسوس
من که شاعر نبودم به عشق تو شعر گفته ام
اما تو حتی شعرم نخواندی صد افسوس
دوستت داشتم و هنوز هم دارم مثل دیوانه
من خواستم و تو نخواستی صد افسوس
چه کنم عادت کرده ام به نامت روی لبم
تو نمیبری دگر نام مرا صد افسوس
حکایت عشق منو تو خیابان یک طرفه ست
من عاشق و تو بیخیال صد افسوس
چقدر سنگ زدی تا که روم از بامت
منکه پرواز نکردم تو پریدی افسوس
نشدی عاشق من مثل خودم صد افسوس
بودنت مثل نفس بود چو خون در رگهام
تو ندانستی و رفتی گلم صد افسوس
میکشم عکس تو را در خیالم هرشب
این نقش با تمام وجود بود ندیدی افسوس
من که شاعر نبودم به عشق تو شعر گفته ام
اما تو حتی شعرم نخواندی صد افسوس
دوستت داشتم و هنوز هم دارم مثل دیوانه
من خواستم و تو نخواستی صد افسوس
چه کنم عادت کرده ام به نامت روی لبم
تو نمیبری دگر نام مرا صد افسوس
حکایت عشق منو تو خیابان یک طرفه ست
من عاشق و تو بیخیال صد افسوس
چقدر سنگ زدی تا که روم از بامت
منکه پرواز نکردم تو پریدی افسوس
جواد الماسی
+ نوشته شده در شنبه ۲۸ آذر ۱۳۹۴ ساعت 22:26 توسط سیدمحمدمهدی هاشمی/شاعر جواد الماسی
|