پدرم رفتی و گویی که زسر تاج سرم رفت
پدرم رفتی و گویی که زسر تاج سرم رفت
سوت وکور است دل من همه دلخوشیم رفت
پدرم سنگ اجل شیشه عمر تو شکست
سفرت زود شد و بال وپر من بشکست
پدرم بعد تو شد خاطر تو همسفرم
همه جا یاد تو را لحظه به لحظه ببرم
پدرم خوب بخواب بهر مزارت ارام
تو که مهمان منی، من میزبانت در خواب
کاش میشد به سرم دست نوازش بکشی
باز برگردی وبر فاصله ها خط بکشی
کاش آنان که پدر دارن ودر قید حیاط
مثل پروانه بگردند به دورش دفعات
حال من انکه پدر داده زدست میفهمد
انکه هم صحبت یک عکس شده میفهمد
سوت وکور است دل من همه دلخوشیم رفت
پدرم سنگ اجل شیشه عمر تو شکست
سفرت زود شد و بال وپر من بشکست
پدرم بعد تو شد خاطر تو همسفرم
همه جا یاد تو را لحظه به لحظه ببرم
پدرم خوب بخواب بهر مزارت ارام
تو که مهمان منی، من میزبانت در خواب
کاش میشد به سرم دست نوازش بکشی
باز برگردی وبر فاصله ها خط بکشی
کاش آنان که پدر دارن ودر قید حیاط
مثل پروانه بگردند به دورش دفعات
حال من انکه پدر داده زدست میفهمد
انکه هم صحبت یک عکس شده میفهمد
تقدیم به همه پدرهایی که اسیر خاک شده اند
جواد الماسی
+ نوشته شده در شنبه ۲۸ آذر ۱۳۹۴ ساعت 22:26 توسط سیدمحمدمهدی هاشمی/شاعر جواد الماسی
|