باورم هرگز نمیشد
باورم هرگز نمیشد
باورم هرگز نمیشد غــم زمینگیرم کند
در جوانی غصه های من مرا پیرم کند
بـاورم هـرگـز نمیشد بـازی چـرخِ فلک
در هجوم بیکسی از زندگی سیرم کند
باورم هرگز نمیشد گردش این روزگار
بال وپر بسته مرا در بند وزنجیرم کند
بــاورم هــرگــز نمیشد روبـروی آینــه
از خودم حتی مرا اینگونه دلگیرم کند
بــاورم هـرگـز نمیشد بیـگنـاه ِبیـگنـاه
اینچنین قـربـانی دستـان تقدیرم کند
بـاورم هـرگز نمیشد آنکه دم زد از وفا
پیش چشمان همه اینگونه تحقیرم کند
باورم هرگز نمیشد این منِ سنگ صبور
درد و آه و غصه و غمها زمینگیرم کند
#جوادالماسی(سنگ صبور)
@javadalmasi59 کانال اشعار
+ نوشته شده در یکشنبه ۳۰ اردیبهشت ۱۴۰۳ ساعت 0:40 توسط سیدمحمدمهدی هاشمی/شاعر جواد الماسی
|