غم یولداشی

غم یولداشی...

«بیر بولبولم حزین، حزین سسیم وار»
بو دونیادا تکم نه بیـــر کسیم وار

بیر آواره قوشام من ، غمدن یورولموشام من
اوقد جفا گورموشم ، دنیادان دویموشام من

قاره یازیب بختی یازان ،بختی یازان زماننان
همدم اولوب غم منیلن دونییا گوز آچاننان

بیر عاشیقم سینـمده ماتمیم وار
حسرتیم وار عذابیم وار غمیم وار

باغچادا گول اولموشام ،سارالمیشام سولموشام
دردیمی کیمه دئییم ، غملردن قوجالمیشام

قاره یازیب بختی یازان ،بختی یازان زماننان
همدم اولوپ غم منیلن دونییا گوز آچاننان

#جوادالماسی(سنگ صبور)
@javadalmasi59 کانال اشعار

از آن خبری نیست

از آن خبری نیست...

«شرمنده ام ای درد ز درمان خبری نیست»
آشفته ای و از سر و سامان خبری نیست

آفت زده بر باغ و گلستان همه خشک اند
چون تشنه کویری که ز باران خبری نیست

عادت شده با خاطره ها سر کنم هر شب
دلتنگم و امشب ولی از آن خبری نیست

ای عمر چه گویم که چه ها بر تو گذشته
غم آمد ازآن چهره ی خندان خبری نیست

ای صبر تو هم خسته ای از طاقت این دل
از تاب و توان در تن بی جان خبری نیست

در سفره نمکدان شکنی باب شد ای داد
از حرمت بر نان و نمکدان خبری نیست

در سینه ی بی عاطفه ی مردم این شهر
از بخشش و از مهر فراوان خبری نیست

پرسید ز حـــال من و بـــا اشک نوشتـــم
جز سفره ی خالی و غم نان خبری نیست

از درد پــرم نیست کسی سنگ صبـورم
از دست شفا بخش طبیبان خبری نیست

#جوادالماسی(سنگ صبور)
@javadalmasi59 کانال اشعار

دنیای بی رحم

دنیای بی رحم

تو از شادی سخن گفتی من از غم
چـه میـدانی تــو از انـدوه و ماتم

به ظاهر خنده بر لب میزنم دوست
بـــه دل دارم ولـــی آه دمـــادم

نمیدانم چـه بـد کردم کـه دنیــا
فــراوان غصه داده دلخوشی کم

نداستــم در این دنیـــای بی رحم
که غــم هـر قامتی را میکند خم

شبـی اســرار دل بـــا مــاه گفتــم
بحـــالـم آسمان بــارید نـــم نـــم

بـه غمهای خـودم سنگ صبــورم
نه دلسوزی، نه همرازی، نه همدم

#جوادالماسی(سنگ صبور)
@javadalmasi59 کانال اشعار

بر چه مینازی بشر...؟

برچه مینازی بشر...؟

حال دل گاهی خـراب و گاه گاهی روبه راه
آدمیزاد است و لبخند و غم و افسوس و آه

گاه میگویی ز حـــال خـــود ،نمیفهمد کسی
گاه میفهمد کسـی حــــرف دلت را بــا نگاه

شرح حال ما هر از گاهی شود چون این مثل
آمدن از چـاله بیـرون ، بـاسر افتادن به چاه

هیچکس جز ما مقصر نیست، چون در زندگی
حاصلی جـــز غـــم نــــدارد انتخاب اشتباه

بر چه مینازی بشر ، پست و مقام و منصبت؟
بــر اجل فـرقی ندارد عـاقبت سـربــاز و شاه

روزگار دلخــوشی دور وبــرت بــاشد شلوغ
روزگار غـــم ولــی تنهایــی و بـی تکیـه گاه

میرود عمر گران خواهی نخـواهی مثل بـاد
وای از آن عمری کـه بیهوده اگــر گردد تباه

هرچه میگردی نمی یابی کسی سنگ صبور
شاهد تنهایـی مـا روز وشب خورشید و ماه

#جوادالماسی(سنگ صبور)
@javadalmasi59 کانال اشعار

بمان با من

بمان با من...

منکه در دنیا کسی جـز تـو ندارم پس بمان
هرچه دارم پای عشقت میگذارم پس بمان

این جهان با خوب و بدهایش برای دیگران
مـن بــرای دیـدنت لحظه شمـارم پس بمان

پـا بـه پای من بیا و صحبت از رفتن مکن
بی تــو پاییزم ولی بـا تــو بهارم پس بمان

ای دلیل دلخــوشی هــای دلِ بــا غــم اسیر
بــاعـث آرامش و صبــر و قــرارم پس بمان

آسمان بـر مــاه خود مینازد و من هم به تو
ای چــراغ روشن شب های تــارم پس بمان

عــاشقی بــا تــو بــه معنــای حقیقی میرسد
بیـکس و آواره و دلتنـگ و زارم پس بمان

ای بـرای غصـه و غمهای من سنگ صبــور
منکه در دنیـا کسی جز تو ندارم پس بمان

#جوادالماسی(سنگ صبور)
@javadalmasi59 کانال اشعار

با توام دنیا

با توام دنیا...

خنده را میگیری از من جای آن غم میدهی
بـا تـوام دنیـا چـــرا انـدوه و مـاتـم میدهی

حسرت و دلتنگی وغم سخت باشد هر کدام
حسرت و دلتنگی و غم هرسه باهم میدهی

هرچه میگردم نمی یابم خوشی در زندگی
غصه هـای بیشمار و دلخوشی کـم میدهی

خسته ام تا بینهایت از تـــو هــم ای روزگار
بس مــرا در هـــر نفـس آه دمــادم میدهی

باورم هــرگـز نمیشد بـــازی ایـن سرنوشت
در جـوانی قـامتی تـا خورده و خم میدهی

بر من و بر غصه هایم کو کسی سنگ صبور
کی به زخم کهنه ی قلبم تو مرهم میدهی

#جوادالماسی(سنگ صبور)
@javadalmasi59 کانال اشعار

زبانحال امام حسین با حضرت زهرا

زبانحال امام حسین با حضرت زهرا

«دئمیرم اصغریمین جانی چیخان وقتیده گل»
قلبیمی تیر غم و غصه سیخان وقتیده گل
آرنیمین داش یاراسیننان قان آخان وقتیده گل

نظرون اولسا ننه کرب و بلایه گلئسن
دوشمنیم قولسوز ابالفضلی ییخان وقتیده گل

دئمیرم اکبریمین قانه باتان وقتیده گل
گوزومون یاشینی قانیله قاتان وقتیده گل
خیمه لر غارت اولان یا کی یانان وقتیده گل

نظرون اولسا ننه کرب وبلایه گلئسن
علقم اوسته گوزونه اوخ ویریلان وقتیده گل

دئمیرم لاله لرین رنگی سولان وقتیده گل
خیردا قیزلاریمی آواره اولان وقتیده گل
یا رقیه الی قویننوندا قالان وقتیده گل

نظرون اولسا ننه کرب و بلایه گلئسن
با ادب قارداشیمین جانی چیخان وقتیده گل

#جوادالماسی(سنگ صبور)
@javadalmasi59 کانال اشعار

ماه محرم

ماه محرم

فخریم بودی عالمده سنه نوکرم آقا
سلطان دل و جان منی زاده ی زهرا

عاجزدی قلم وصف ائلیه حسن جمالون
دنیا هامی بیر قطره دی سنسن ولی دریا

ای بنـد دل فـاطمـه ، ای شـاه شهیـدان
جـن و مَلَک و عـالـم و آدم سنه شیـدا

هردردی اولان آختاریری دردینه درمان
درمان هامی دردلئریمیز سنده دی مولا

بو جمع گرفتاره حسین جان نظر ائیله
سن بیل باجوون جانی آقا، زینب کبری

سن یاندون عطشدن قورویان لبلره قربان
آخـدی ولـی دشت و دمنه آب گوارا

ئسدی قره پرچم گئنه هرکوچه به کوچه
سس دوشدی گئلوب ماه عزا ، ماتم عظما

#جوادالماسی(سنگ صبور)
@javadalmasi59 کانال اشعار

لاله های وطن

لاله های وطن

حالا که شیر بیـشه را بیدار کردید
آماده ی بر جنگ و بر پیکار کردید

راه فــرار از معـــرکه هـــرگــز ندارید
بایـد کـــه بــاران پشیمانی ببــاریــد

کفتارها در عاقبت بیچاره هستید
از خانه و از شهر خود آواره هستید

اینجا اگر چه لاله ها در خون فتادند
یک ذره از خاک وطن هرگز ندادند

تحقیق کن تاریخ را اینجاست ، ایران
نــه غـــزه نه سوریـــه نه عـــراق و لبنـــان

موشک زدی حالا شده موشک جوابت
لعنت بــه اربـــاب تـــو و ذات خـرابت

#جوادالماسی(سنگ صبور)
@javadalmasi59 کانال اشعار

دوبیتی

به هر سازی که زد دنیا تمام عمر رقصیدم
بر احوال خودم گاهی بجای گریه خندیدم
در این دنیای بی مهری گله از دشمنانم نیست
که من از دشمنان بدتر جفا از دوستان دیدم

***

از چه این دنیا برایم جز غم و سختی نداشت
هر بلایی برسرم آورده با خود هر چه داشت
بارها پرسیده ام از خود چرا این سرنوشت
چــوب لای چـــرخهای آرزوهــــایم گذاشت
***

باز هم ولوله افتاده میان من و تو
گله پشت گله افتاده میان من و تو
بی خبر از منی و بی خبرم از تو عزیز
داغ صد فاصله افتاده میان من و تو


#جوادالماسی(سنگ صبور)
@javadalmasi59 کانال اشعار

ضامن آهو

ضامن آهو...

«بی پناهم ضامن آهو پناهم میشوی»
خسته ام درمان برای سوز و آهم میشوی

آمدم سوی حرم با صد امید از راه دور
من غلام حلقه بر گوش و تو شاهم میشوی

خسته ام از اینهمه غم ،بیکسی، درماندگی
تکیه گاهی من ندارم تکیه گاهم میشوی

چون مسافر در بیابان مانده ام گم کرده راه
در مسیر زندگی فانوس راهم میشوی

بسکه دلتنگ حرم بودم شبی بغضم شکست
اشک روی گونه ام حالا گواهم میشوی؟

دست خالی آمده سوی حرم سنگ صبور
شافعم با این همه بار گناهم میشوی

#جوادالماسی(سنگ صبور)
@javadalmasi59 کانال اشعار

دلسوخته ...

دلسوخته ...

شـرمنـده ام از تــو دلـم ای رنـج کشیده
ای جان به لب ازدرد وغم وغصه رسیده

این درد کمی نیست ولی بـا کـه بگویم
یک روز خــوشی در همه ی عمر ندیده

از کوه غرورت به جز افسانه نمانده
از درد چه گویم که به درمان نرسیده

سوزانده تو را دست فلک با چه گناهی؟
ای قامتت از غصه و غـم زود خمیده

جـای گله ای نیست کـه در بـازی تقدیر
بـاحسرت و غــم ناف تو را بخت بریده

با اینهمه غم باور این سنگ صبور هست
غمها به خوشی میرسد وشب به سپیده

#جوادالماسی(سنگ صبور)
@javadalmasi59 کانال اشعار

مقصد بی نشان

مقصد بی نشان

در این سکوت تلخ شب درد به استخوان رسید
ناله ام از زمیـن گذشت بـه گوش آسمان رسید

کشیــده رنگ تیــره ای بــروی سـرنـوشت من
زور فلک در این جهان بـر مـن ِ نـاتـوان رسید

وفــا نـدیــدم از کسی کـــه از غــریب و آشنا
هـــزار زخـــم بر تن از جفای این و آن رسید

گلایــه میکنــم اگـــر من از چــرای سرنوشت
کـه سهم من از آنچـه بـود بـرای دیگران رسید

از این دویدنــم چــه شد حــاصلم از تـو زندگی
در بــه دری و غــربــت و مقصد بی نشان رسید

بـرای غصه هـای من نیـست دگـــر سنگ صبـور
سهم من از عشق همین گریـه ی بی امان رسید

#جوادالماسی(سنگ صبور)
@javadalmasi59 کانال اشعار

غروب...

غروب ...

بــاز هـــم دلتنگی و غمهای عالـم در غروب
مینــوازد ســوز دل آهنگ مــاتــم در غروب

یاد ایامی که در دل ایـن همه حسرت نبود
میبرد با خود مرا هر سو به هردم در غروب

چشمها شــرمنــده میبارید چــون ابــر بهار
این بساط گریه در من شد فراهم در غروب

این جهان را چون قفس میبینم و بی دلخوشی
آه می بـارد سـرم بــارانی از غــم در غروب

باز هم در غربت و چشم انتظاری در سکوت
میشود روشن چراغ خانه کم کم در غروب

شاعـری سهم شما باشد که این سنگ صبــور
مینویسد حرف دل با چشم پر نم در غروب

#جوادالماسی(سنگ صبور)
@javadalmasi59 کانال اشعار

حضرت علی (ع)

حضرت علی (ع)

شاهکار خلقت و خورشید عالم تاب علیست
نور حق روی زمین و در سما مهتاب علیست

حاتم طایی اگر در فضل و بخشش مدعیست
صدهـزاران حـاتم طایی گـدا ، ارباب علیست

از قلم پرسید شاعر از چـه بنویسم که گفت
بهتریــن از بهتریـنِ واژهــای نـــاب علیست

مثــل او دیگـر نمی آیــد بــه دنیــــا تـــا ابـد
در عـدالت یکه تــاز و گـوهـر نایـاب علیست

لا فتــــــا الا علــــی لا سیــــــف الا ذولفقــار
کشته ی را حقیقت گوشه ی محراب علیست

خوش سعادت آنکه در دنیــا مرید حیدر است
تشنگان راه حـق را چــون گــوارا آب علیست

معرفــت زانـــو زده در پیش پـــای بــوتــراب
راه و رسـم مــردی و مـردانگی ،آداب علیست

وقت غمها ذکــر مـولا بـــر لبِ سنگ صبــور
بــاعث آرامش هـــر سیـنه ی بیتاب علیست

#جوادالماسی(سنگ صبور)
@javadalmasi59 کانال اشعار

رسم روزگار..

رسم روزگار...

چــرا دلگیــری از دنیــا کــه چرخِ کج مدار این است
گهی شــادی، گهی غصـه، کــه رسـم روزگار این است

شبــی از آینـــه پــــرسیـــدم از درد فــــراق او گفت
بــزودی پیـــر خــواهــی شد که کار انتظار این است

از ایــن زنــدان نفس ِ خـــود بــه دنبــال رهایی باش
که در کنــج قفس بـــاشی زمستـان یا بهار این است

در ایـن دنیـــای بی مهری بشـر فـانیـست خـوبی کن
بماند نـــام نیــک از تـــو کـه از تـو ماندگار این است

چــراغ عمر هــرکس عاقبت خــامـوش خــواهد شد
گــدا و پـــادشاه و زشت و زیبـــا را قــرار این است

دوبــاره شعــر بنــویسم کسی سنگ صبــورم نیست
بـــرای منکـه غمگینم ز غـــــم راه فـــــرار این است

#جوادالماسی(سنگ صبور)
@javadalmasi59 کانال اشعار

تماشای تو...

تماشای تو ...

آن خنــده ی زیبای تــو دل میبرد از من
آن چشم فریبــای تـــو دل میبرد از من

خوشبخت تــرین آدم بــر روی زمیـنم
هــرلحظه تماشای تـو دل میبرد از من

آن صورت ماه و لب خندان و دلی شاد
این قامت رعنـای تــو دل میبرد از من

ای اهـل وفـــا ،اهل صفـا ،اهـل صداقت
اخـلاق مجـــزای تـــو دل میبـرد از من

از عشق سخن گفتنت ای عشق چه زیباست
آرامش و گــرمــای تــو دل میبرد از من

پاییزی ام و با تو بهاری شدن حتمیست
ای عشق که رویــای تـو دل میبرد از من

من شاعـر چشمان تـوام سنگ صبــورم
این عشقِ شکوفای تـو دل میبرد از من

#جوادالماسی(سنگ صبور)
@javadalmasi59 کانال اشعار

باورم هرگز نمیشد

باورم هرگز نمیشد

باورم هرگز نمیشد غــم زمینگیرم کند
در جوانی غصه های من مرا پیرم کند

بـاورم هـرگـز نمیشد بـازی چـرخِ فلک
در هجوم بیکسی از زندگی سیرم کند

باورم هرگز نمیشد گردش این روزگار
بال وپر بسته مرا در بند وزنجیرم کند

بــاورم هــرگــز نمیشد روبـروی آینــه
از خودم حتی مرا اینگونه دلگیرم کند

بــاورم هـرگـز نمیشد بیـگنـاه ِبیـگنـاه
اینچنین قـربـانی دستـان تقدیرم کند

بـاورم هـرگز نمیشد آنکه دم زد از وفا
پیش چشمان همه اینگونه تحقیرم کند

باورم هرگز نمیشد این منِ سنگ صبور
درد و آه و غصه و غمها زمینگیرم کند

#جوادالماسی(سنگ صبور)
@javadalmasi59 کانال اشعار

سرباز وطن...

سرباز وطن...

پرچم سبـز و سفید و سرخ رنگت جـاودان
ای دیــــار شیــر مــردان و زنــان قهرمــان

سرفـراز و پـر غــرور و پـرصلابت سربلند
در امان باشی همیشه ای وطن از هر گزند

رودهـای تـو خـروشان ،کـوه هایت استوار
دوستـانت بــرقــرار و دشمنانت خوارِ خوار

ای وطن ای زخـمی از تیــغ غـریب و آشنا
بــارهـا دیــده جفـا پشت جفـا پشت جفـا

افتخـارات تــو شد اخبــار داغی در جهان
لـرزه از تـرس تـو افتاده به جـان دشمنان

گرچه دشمن لالـه ها را ناجـوانـمردانه چید
صد هـزاران لاله روییده ز خـون هـر شهید

جان به کف آماده و بگذشته ایم از جان وتن
مـرد و زن پیــر و جـوان هستیم سرباز وطن

ای وطن ای مـردمـانت بهتریـن سنگ صبـور
مهربان و عاشق و سرلوحه ی صبر و غـرور

#جوادالماسی(سنگ صبور)
@javadalmasi59 کانال اشعار

خوش بحال من و دل

خوش بحال من و دل...

خوش بحال من و دل با تو اگر یار شویم
با تـو و عشق تـو هـر لحظه گرفتار شویم

آخـــر لذت دنیـــاست که شب تـا به سحر
بـاصدای تــو از آغـوش تــو بیــدار شویم

طعنه بر من مزن ای دوست از این حال بدم
چــون پـرستــار تــویـی اینهمه بیـمار شویم

بــا تــو شادی همه جــا همسفرم، بی تو ولی
بـا غــــم همسایه ی دیـوار بــه دیوار شویم

در گلستــــان جهــان نیـست گلی در نظــرم
چـون تـو را دارم و پس از همه بیزار شویم

اخــم وا کـن گل مـن نـــاز کـن و بـــاز بخند
عـــاشق خنــده ی زیبــای تــو هر بار شویم

ایکه هستی به من و غصه ی دل سنگ صبور
خوش بحال من و دل با تو اگر یار شویم

#جوادالماسی(سنگ صبور)
@javadalmasi59 کانال اشعار

جفای یار...

جفای یار...

من همانم که خـزان را در بهارم دیده ام
بی وفـایی و دورنگی در دیـارم دیده ام

از جفـای دشمنان هـرگـز نمیرنجم ز بس
زخـمهای بیشمار از دست یــارم دیده ام

آنچنــان این غصه و غمها مــرا آزرده اند
روز روشن را شبیـه شــام تــارم دیده ام

با که گویم بازی چرخ فلک با من چه کرد
بی وفایی ها کـه من از روزگارم دیده ام

چون درختی از هجوم وحشی طوفان وباد
زیــر پـاهـایـم شکسته شاخسارم دیده ام

پیش چشم دیگران گاهـی میـان خنـده ها
من فــراوان گریـه ی بی اختیـارم دیده ام

نام خود را در غزل نامیده ام سنگ صبـور
چون دگر غارت زده صبر و قرارم دیده ام

#جوادالماسی(سنگ صبور)
@javadalmasi59 کانال اشعار

سنگ صبور من..

سنگ صبور من..

ایـن دل دائـم صبــورم از تـوان افتــاده بود
آتشی بر جسم و هم روح و روان افتاده بود

هیچکس جـویـای احـوالم نمیشد هفته ها
گوئیــا از چشم ایـن خلق جهان افتاده بود

صاحب نام و نشان بودم ولی از بخت بد
بیخبر در شهرِ بی نام و نشان افتاده بود

مشتری پیدا نمیشد بر من و احساس من
مثل چای سرد و تلخی از دهان افتاده بود

از در و دیـوار خــانـه بیکسی قد میکشید
در بهـار آرزوهــایــم خــــزان افتـــاده بود

عکس خـود را در میـان عکسها دیدم ولی
در جـوانی مثل پیـری قد کمان افتاده بود

آمـد و شـد بـر تمام غصـه ام سنگ صبــور
آن زمانکه این تن از تاب و توان افتاده بود

#جوادالماسی(سنگ صبور)
@javadalmasi59 کانال اشعار

سفر بی همسفر ...

سفر بی همسفر ...

و از حــال خـودت روزی بمـانـی بیخبــر تلخ است
و آزاد از قفس بــاشی بــدون بـال و پــر تلخ است

کجـــا بـــار سفـر بستـی ، نمیــدانـی مگــر ای دل
در ایـن بـازار بی مهری سفر بی همسفر تلخ است

به قلب و سینه ی زخمی مزن زخمی دگر ای دوست
تحمل بــر غـــم و اندوه و بـر زخــم دگر تلخ است

بـه مــا رحمی کـن و یـارب مران از خانه ی امید
عذاب خــانـه بـردوشی بـرای در بــه در تلخ است

دخیـــل آرزو بستـن دعــا پشت دعــا افسوس
اگر باشد در این عالم دعایت بی اثـر تلخ است

نمیفهمد کسی درد تــو را حتــی در ایــن خانه
و غربت در میان خانه ات از هر نظر تلخ است

بــرای غصـه و غمها کسی سنـگ صبـــورم نیست
نوشتن، حرف دل گفتن ولی با چشم تر تلخ است

#جوادالماسی(سنگ صبور)
@javadalmasi59 کانال اشعار

جفای روزگار

جفای روزگار...

چه حسرتها به دل ماند از جفای روزگار ای عمر
چه نـاحق ظلم هـا شد از قضای روزگار ای عمر

شبیه بـرگ زردی کـه خـــزان دید و زمیـن افتاد
چــه آمـد بــــر ســـرم آه از بلای روزگار ای عمر

شکایت نـامه ی دل را شبی با مــاه خواهم گفت
کـه شایــد بشنـود دردم خــدای روزگار ای عمر

و هرکس را که می بینم دلی ویرانتر از ما داشت
کسی دیده مگر بـا خــود وفای روزگار ای عمر؟

جهان بـــا آرزوهـــایم چنــان سـاز مخالف زد
عــزا برپــا کنــم هــرشب برای روزگار ای عمر

سـوالات فــراوانی بــه سـر دارم ولی افسوس
نمی یابــم جـوابی بــر چـــرای روزگار ای عمر

من و درد و غم و حسرت، کمی هم بیکسی،با آه
مصیبت ها کشیـدیم از جــزای روزگار ای عمر

حلالم کن مــرا ای دل که ایـن سنگ صبـور غـم
هــدر کرده تــو را عمری بپـــای روزگار ای عمر

#جوادالماسی(سنگ صبور)
@javadalmasi59 کانال اشعار

یاد تو...

یاد تو ...

منو یـاد تــو مینـدازه صــدای خنـده ای گاهی
نگاهـی ســاده و گیــرا وَ یـا هر صورت ماهی
بـه هــرجـا میــروم یـادت مثـال سایه می آید
نمیدانم چـه باید گفت تـو هم فکر منی شاید

منــو یـاد تــو میندازه غــم و دلتنگی و شادی
شبیه تــو یکــی رد شد دوبــاره یــادم افتادی
صدای خنـده های تـو هنوز میپیچه تو گوشم
فراموشم نخواهی شد وَ من بیهوده میکوشم

من و یــاد تــو میندازه صــدای بـوق ماشینها
کــه میگفتـی دل آزاره صــدای تـــو مـخ اینها
دلم تنگه واسه اخــم و واسه لجبازیات ای یار
که من ای کاش میدیدم تو رو حتی شده یکبار

منــو یــاد تـــو مینــدازه هـــوای ابـــری پاییــز
گل و پـروانه و شمع و خلاصه هر که و هرچیز
نمیشه مثــل تــو پیــدا کسی سنگ صبـــور من
اگر چـه رفته ای امـا نشستی خوش بجان وتن

#جوادالماسی(سنگ صبور)
@javadalmasi59 کانال اشعار

دنیای بدون جنگ

دنیای بدون جنگ...

میشوم نقاش و دنیــا را پر از غــــم میکشم
سینه هــای خسته را پـر سوز وماتم میکشم

جنگ و خونـریزی و ظلم و کینه ورنگ و ریا
ایـن جهان سبــز و خــرم را جهنــم میکشم

ظالمان در هـر کجــا همواره جولان میدهند
در میــــان هـــر نفـس آه دمــــادم میــکشم

دیده ام خون میچکد هرلحظه از چنگال جنگ
گریـه هــا را زیـر بــاران های نـم نـم میکشم

وای از این دنیا که در آن کودکان را میکشند
جـــای خنــده گـریـه بــر لبها منظم میکشم

بشنوم هـر ثانیه هـر لحظه چون اخبار تلخ
هرکسی را روز وشب با غصه همدم میکشم

شاعـری سهم شما بـاشد کـه من سنگ صبور
میشوم نقاش و دنیــا را پــر از غــم میکشم

#جوادالماسی(سنگ صبور)
@javadalmasi59 کانال اشعار

دلم گرفته ای خدا...

دلم گرفته ای خدا...

دلم گرفته ای خـدا هــم از غـریب و آشنا
هم از زمین هم از هوا کجا روم بگو کجا
غمی نشسته بر دلم خزان زده به حاصلم
چـرا که هـرچـه میدوم نمیرسم به منزلم


چه آمده چـه برسرم، چه ساده کرده پرپرم
که در شـروع زنـدگی رسیـده ام بــه آخرم
منم ز خسته خسته تر شکسته و شکسته تر
به هر دری زدم ولی دری که گشته بسته تر

و غـم گرفتـه خــانه را تمام این زمانه را
برای گریـه میدهد بــه دست من بهانه را
تویی تـو سرنوشت من جهنم و بهشت من
گره زده چه بی خبر به عشق تو سرشت من


خـدا خـدا خـدای من، تـو بشنوی صدای من
در این زمانه دلخوشم تو مانده ای برای من
و میــرسد بهــار من ، در عاقبت قــرار من
و روشنی و دلخوشی به روز و شام تار من

#جوادالماسی(سنگ صبور)
@javadalmasi59 کانال اشعار

درد یعنی ...

درد یعنی...

درد یعنی شب بخوابی غصه بیدارت کند
مثل هـر شب تـا سحر با غم گرفتارت کند

درد یعنـــی دل بـســوزد ذره ذره بیــصدا
بغض مـانـده در گلو هر لحظه آزارت کند

درد یعنی بگذری از کوچه های خاطرات
اشک را از دیده هـا تقدیـم رخسارت کند

درد یعنی زیــر بـاران گریه هـا بـا یـاد او
نــم نــم ِبـاران تـو را دلتنگ دیـدارت کند

درد یعنی روزگار و تلخـی ایـن سرنوشت
شیر باشی همنشین با گرگ و کفتارت کند

درد یعنی ظاهـری خنـده به لب داری ولی
درد پنهـان در درونت سخـت بیمارت کند

درد یعنی که نمی یابی کسی سنگ صبـور
مثل مهتابی که روشن این شب تارت کند

#جوادالماسی(سنگ صبور)
@javadalmasi59 کانال اشعار

عاشق تو..

عاشق تو...
شانه بر گیسو زدی و شانه عاشق شد به تو
یک نه صد دل عاشق دیوانه عاشق شد به تو

باد وقتی در هـوا عطر تـو را پر کرد و رفت
کوچه و آجر به آجر خانه عاشق شد به تو

آن زمانکه خنده بـر روی لبت گل کـرده بود
بـاغبـان و بلبل و گلخــانه عاشق شد به تو

بــا نگاهــی ســاده و گیــرا نشستی انجمن
آشنایان جای خود، بیگانه عاشق شد به تو

شاعری ازچشم مست تـو غزل ها مینوشت
در میـان هـر غـزل مستانه عاشق شد به تو

گــرچـه در آتش پــر پــروانــه میسوزد ولی
سوخت در آتش همان پروانه عاشق شد به تو

باوفا خوش برده ای دل از دل سنگ صبور
این دل آبــاد یا ویــرانــه عـاشق شد به تو

#جوادالماسی(سنگ صبور)
@javadalmasi59 کانال اشعار

من غریبم غریب

من غریبم غریب

《داغلار آغلار حالیما ـ بو غملی احوالیما 》
نیلییم چرخ فلک ـ قـارا یـازیب فالیما

دردیمی دفتره دئدیم ـ باغچادا گوللره دئدیم
بیلمیرم غم الین نن ـ باش گوتوروم هارا گئدیم

من غریبم من غریب ـ دردیمه یوخدو طبیب

چشمه لردن سو آخار ـ آغلار گوز یولارا باخار
سن دوشرسن یادیما ـ هر زامان یاغیش یاغار

کوچه لر آی کوچه لر ـ ورون اوننان منه خبر
گوزلریم یولارا باخون ـ وار امیدیم او گلر

ترجمه شعر

کوه ها به حالم گریه میکنند به این احوال غمگینم
چه کنم که چرخ فلک در فالم سیاه نوشته است

دردم را به دفتر گفتم در باغچه به گلها گفتم
نمیدانم از دست غمها سر به کجا بگذارم و بروم

من غریبم غریب به دردم هیچ طبیبی نیست

از چشمه ها آب جاری میشود چشم گریان به راه نگاه میکند
تو به یادم می افتی هر زمان که باران میبارد

ای کوچه ها ای کوچه ها از او خبری به من بدهید
ای چشمهایم به راه نگاه کنید امید دارم که او برگردد

#جوادالماسی(سنگ صبور)
@javadalmasi59 کانال اشعار