دنیای بی رحم
دنیای بی رحم
تو از شادی سخن گفتی من از غم
چـه میـدانی تــو از انـدوه و ماتم
به ظاهر خنده بر لب میزنم دوست
بـــه دل دارم ولـــی آه دمـــادم
نمیدانم چـه بـد کردم کـه دنیــا
فــراوان غصه داده دلخوشی کم
نداستــم در این دنیـــای بی رحم
که غــم هـر قامتی را میکند خم
شبـی اســرار دل بـــا مــاه گفتــم
بحـــالـم آسمان بــارید نـــم نـــم
بـه غمهای خـودم سنگ صبــورم
نه دلسوزی، نه همرازی، نه همدم
#جوادالماسی(سنگ صبور)
@javadalmasi59 کانال اشعار