برچه مینازی بشر...؟

حال دل گاهی خـراب و گاه گاهی روبه راه
آدمیزاد است و لبخند و غم و افسوس و آه

گاه میگویی ز حـــال خـــود ،نمیفهمد کسی
گاه میفهمد کسـی حــــرف دلت را بــا نگاه

شرح حال ما هر از گاهی شود چون این مثل
آمدن از چـاله بیـرون ، بـاسر افتادن به چاه

هیچکس جز ما مقصر نیست، چون در زندگی
حاصلی جـــز غـــم نــــدارد انتخاب اشتباه

بر چه مینازی بشر ، پست و مقام و منصبت؟
بــر اجل فـرقی ندارد عـاقبت سـربــاز و شاه

روزگار دلخــوشی دور وبــرت بــاشد شلوغ
روزگار غـــم ولــی تنهایــی و بـی تکیـه گاه

میرود عمر گران خواهی نخـواهی مثل بـاد
وای از آن عمری کـه بیهوده اگــر گردد تباه

هرچه میگردی نمی یابی کسی سنگ صبور
شاهد تنهایـی مـا روز وشب خورشید و ماه

#جوادالماسی(سنگ صبور)
@javadalmasi59 کانال اشعار