جفای زندگانی...

با غــم سرشتند ای دلم آب و گِلِت را 
بد چیــده بخت از روز اول پازلت را 

بس کرده در حقت جفا این زندگانی 
گــم کـرده ای حتـی مسیر منزلت را 

پهلو گرفتـه کشتی ات با موج غمها 
میجویی و هـرگز نیـابی ساحلت را

غمهای دنیــا میشود چندیــن برابر 
آفت زده وقتـی ببیـنی حـاصلت را 

باور کنید ای دوستان درد کمی نیست 
با دست خود نان داده باشی قاتلت را

بغض گلـو راه نفس را بستـه هـر شب 
با گریـه شاید حل کنی این مشکلت را

حرفی نزن ، چیزی نگو ، سنگ صبورم
وقتــی نمی فهمد کسی حـرف دلت را

#جوادالماسی(سنگ صبور)
@javadalmasi59    کانال اشعار