کسی مثل تو...

کسی مثل تو ...

به فریـادم رسیدی تـو زمانیکه دلم غم داشت
و احساس ترک خورده به دل آه دمادم داشت

میـان شعرهـای من فقط غــم بود بـا حسرت
تمام واژه ها تلخ و سراسر درد و ماتم داشت

تنی خسته دلی پر خون پر از زخم زبانیکه
بـه زیـر نم نم بـاران گله از کل عـالم داشت

پر از حرف و کسی اما زبانش را نمی فهمید
جوانی را که از غمها همیشه قامتی خم داشت

پـر از دلتنگی و غربت که در آن بیکسی پر بود
نه درمانی به درد خود نه دلسوز و نه همدم داشت

بیـا بنشین کنـار من که این سنگ صبـــورِ غم
برای درد دل کردن کسی مثل تو را کم داشت

#جوادالماسی(سنگ صبور)
@javadalmasi59 کانال اشعار

زخم تازه

زخم تازه

حــق و نـــاحـق بس بــلا آورده دنیــا برسرم
بعـد از ایــن خـط میـکشم روی تمـام بــاورم

دردم از درمان گذشت و من به ظاهر زنده ام
از درون پــاشیـده از هـــم بنــدِ بنــد پیـکرم

هـرکـه آمد ایـن دل دیـوانــه را بـازیچـه کرد
سنگ غــم خـورده شکسته بی صدا بال وپرم

خسته ام خسته از این دنیـا کـه در آن میزند
دوستـان زخـــم زبــان و دشمنــانـم خنجـرم

عشق هم از بخت بد با ما سر یاری نداشت
زخـــم تـــازه میـگـذارم روی زخـــم دیگرم

رفتـی و گفتـی دگــر هـرگـز سراغـم را نگیر
خـواستـم امــا نشد مـن سـاده از تـو بگذرم

عمر غـم روزی به پایان میرسد سنگ صبور
عشق می آید کـه شادی پــر کند دور و برم

#جوادالماسی(سنگ صبور)
@javadalmasi59 کانال اشعار

زخم کهنه

زخم کهنه ...

امشب مثال هر شبم ای دل دم از غم میزنی
در سینــه ام میسوزی و آهنـگ مـاتــم میزنی

دنیا برایت چون قفس در کوله بارت بیکسی
کنـج قفس در هـر نفس آه دمــادم میـزنی

در پیش چشم دیگران میخندی و در خلوتم
آرامشم را از چه رو بـا گـریــه بـرهــم میزنی

در پیچ و تاب زندگی دنیا چه کرده با تو که
صدهــا گله از عــالــم و از ظلـم آدم میـزنـی

شور جوانی مــرا غمها بـه غارت بـرده است
ای آینـه طعنه چــرا بـر قامتی خــم میزنی ؟

عمری فقط غم دیده ام از این و آن با این امید
در سینه ام ای دلخوشی روزی تو پرچم میزنی

سرریزم از درد و کسی سنگ صبـور من نشد
بـر زخمهای کهنـه ام پس کی تـو مرهم میزنی

#جوادالماسی(سنگ صبور)
@javadalmasi59 کانال اشعار

گوش به فرمان دل...

گوش به فرمان دل...

هر زمان از کوچه های خاطره رد میشوم
بیـن مـانـدن یـا نماندن هی مردد میشوم

ذره ذره لحظـه هـا بـــا غصه آبـــم میـکند
مثل شمع نیمه سوزی که کمان قد میشوم

هرچه آمد بر سرم از خوب بودن بود وبس
عهد کردم بعد ازاین من هم کمی بد میشوم

تـا کنـون رقصیده ام بـا سازهایت روزگار
بعد از این اما دلم هرآنچه خواهد میشوم

دلخوشی و خنده گر روزی به سویم رو کند
راه او می بنــدم و بــر رفتنش سد میشوم

حرف دل را مینویسد در غزل سنگ صبور
لاجـرم بــر دل نشیند پس زبـانـزد میشوم

#جوادالماسی(سنگ صبور)
@javadalmasi59 کانال اشعار

ای دوست

ای دوست

《من از سکوتِ تلخِ شب بیزارم ای دوست》
افسرده و غمگین و خود آزارم ای دوست

شبها کـه این مردم همه در خـواب نازنند
بـا غصه هایم تــا سحر بیدارم ای دوست

از حــال و احــوال خــرابــم بـا کــه گویم
چون ابر تیره روز و شب میبارم ای دوست

راه فــــــرار از غصــــه را پیـــدا نکـــردم
صدها گره افتاده است در کارم ای دوست

ای وای از این عمر گران اینگونه طی شد
بـا حسرت و درد وغمِ بسیـارم ای دوست

حـالا کــه دل از عـالم و آدم گرفته است
روی کدامین شانه سر بگذارم ای دوست

بــر غصــه و غمهای خــود سنگ صبـــورم
بس کن تو هم دیگر مده آزارم ای دوست

#جوادالماسی(سنگ صبور)
@javadalmasi59 کانال اشعار

حال پریشان

حال پریشان...

چه میدانی تو از حال پریشانی که من دارم
از اوضاع ِخراب و نا بسامانی که من دارم

مرا از روی لبخندم قضاوت میکنی افسوس
نمیبینی به خلوت اشک پنهانی که من دارم

شکایت از جفای دوست پیش دشمن آوردم
گله بر دل فراوان از ، رفیقانی که من دارم

اگر چه تشنه ی عشقم، ولی با هم نمیگنجد
میان سینه ام عشق و غم نانی که من دارم

تنم زندان و من زندانی این تن چه باید کرد
جهنم هم شرف دارد به زندانی که من دارم

تمام آرزوهــایــم همـه پـرپـر شده افسوس
نمی روید گلی در این گلستانی که من دارم

پر از دردم پر از غصه منم سنگ صبور غم
چه میدانی تو از حال پریشانی که من دارم

#جوادالماسی(سنگ صبور)
@javadalmasi59 کانال اشعار

بیگناه...

وقتیکه پل پشت سرت شکسته باشد
شیرازه ی زندگی ز هم گسسته باشد
این درد کمی نیست که از تلخی ایام
یک دل به عــزای خـود نشسته باشد


خیرت نمی‌رسد به کسی لااقل ضرر مزن
گر شاخه میشکنی پس به ریشه تبر مزن
مـرهم اگـر نمی‌شوی بــه درک لطف کن
بر روی زخم کهنه ی دل زخمی دگر مزن


خستــه از دنیــایـم و از مـردم صــد رنگشـان
شیشه ی احساس من خورده ترک با سنگشان
لشگــری از درد و آه و غصــه و غــــم آمــده
دست خـالی میروم هر شب ولی بر جنگشان

میشود گاهی میــان خنـــده ام اشکم روان
نه به دل مانده تحمل نه به تن تاب و توان
بــرسـرم بسکه بـــلا آورده دنیــا بــی گنـاه
اشک میــریزد بحــالم هــم زمین هم آسمان

#جوادالماسی(سنگ صبور)
@javadalmasi59 کانال اشعار

بازی چرخ فلک

بازی چرخ فلک

چرخ گردون با دلم به به چه بازی میکند
گـه مـرا پس میـزند ، گـه دلنـوازی میکند

ساعتی با دلخوشی و ساعتی با درد و غم
از مــن دیـوانــه دل مهمـان نـوازی میکند

روز یا شب درهجوم بیکسی با اشک وآه
پیش چشمم غربتم را صحنه سازی میکند

ظاهری میخندم و گریه به پنهان می برم
بسکه غم در خلوت من یکه تازی میکند

میـزنـدسـاز مخـالف بـا دلـم این روزگار
خسته از عشق حقیقی و مجازی میکند

گاه محتـاجـم بــرای ذره ای آرامش و...
گاهگاهی بی نیـاز از هـر نیـازی میکند

قاصدکهای پریشان را اگر دیدی بپرس
عاشقان را دیدن معشوق راضی میکند

شکوه را کم کن تو از چرخ فلک سنگ صبور
چونکه دنیا با همه اینگونه بازی میکند

#جوادالماسی(سنگ صبور)
@javadalmasi59 کانال اشعار

تقدیم به روح پدران آسمانی

تقدیم به روح پدران آسمانی

《دست پـر مهر پدر روی سرم بود که نیست》
یا بـه پـرواز مـرا بـال و پرم بود که نیست

بعـد از او مثـل گـل پـرپـر و پـژمـرده منــم
تکیه گاه من و او چون سپرم بود که نیست

گـریــه از داغ فـراقش نکنـم پس چــه کنم ؟
سبب دلخـوشی مـن پــدرم بـود که نیست

بعد از او من چـه کنـم بیکس و تنـها شده ام
چون پدر در همه جا همسفرم بود که نیست

دلم از غصه بــه تنگ آمده آن یــار کجـاست
مرهمی بـر من و سوز جگــرم بود که نیست

ایـن جهـان در نظـرم تیـــره و تــار است اگـر
به شب تیره ی من چون سحرم بود که نیست

حسـرت دیــدن او بــــر دل مــن مـانـده دگـر
کاش و ای کاش که در دور وبرم بود که نیست

بعد از او نیست کسی بر من ودل سنگ صبور
روزگاری بــه سـرم تــاج سـرم بـود که نیست

#جوادالماسی(سنگ صبور)
@javadalmasi59 کانال اشعار

پیری زود رس..

پیری زود رس...

پیـریِ زودرس ام حـاصلِ غمهای من است
حسرت وغصه وغم همدم شبهای من است

گله از دست کسی نیست که از اول عمر
غربت و دربه دری با من و دنیای من است

گله در پشت گله یـا گـره در پشت گـره
سهم دیروزم و امروزم و فردای من است

کنج این گوشه ی ویرانه نشستم چه کنم
بلبلی هستم و گلزار و چمن جای من است

دلم از درد بـه تنـگ آمده از مــاه بپـرس
شـاهـد بیـکسی ِایـن دل تنهای مـن است

بسکه بـر غصه و غــم سـاز تحمل زده ام
صبر حیرت زده مشغول تماشای من است

چه کنم نیست کسی بر من ودل سنگ صبور
منکه مجنون صفتم کیست که لیلای من است؟

#جوادالماسی(سنگ صبور)
@javadalmasi59 کانال اشعار

زبانحال رباب

زبانحال رباب ...

کـربــــلاده بیــر آنــا حـالـی پــریشانــدی حسین
سینه سی دیرناق یاراسیننان دولی قاندی حسین 
اصغره لای لای چالیـر یـاتمیــر ولی دیلسیــز بالا 
سوت یـوخـی تشنه ملر آهوسی گریـاندی حسین
***
ئیلدی مهمان نــوازی خــوش قـونـاخدان حرمله 
غونچامی گول آچمامیش دردی بوداخدان حرمله
چـوخ وارییدی آرزوم تـا بـوی چکیب اصغر قاچا
اصغری دیـل آچمامیـش سالدی ایـاخـدان حرمله 
***
مـن ربــابـم ســوز آهیـــم آسمــانــی داغلیــار
حـالیما گـولـرده قـوش یـرلرده داشلار آغلیــار
بیـکسم ، آوارییــم ،چــوللرده اصغــردن سـورا
بیـر آنـانین اوغلو اولسه گـوزلرین کیم باغلیار
 ***
من ربــابــم کی منیـم احــوالیـمه سو آغلادی
بـوش قالان گهواریه بـاخــدیم هیاهو آغلادی
حـرمله صیــاد اولوب جیرانیمی صید ئیلدی
هــربـالاسی اوخــلانان چــوللرده آهو آغلادی
***
من ربـابـم قـاره می اصغـر اولنن سویمادیم
اصغریم منن اگر دویسا من اوننان دویمادیم
حـرمله تیـر سه شعبه آتدی اولدوم خونجگر 
اوغلوم اولدی یاسه باتدیم بخته ور من اولمادیم
***
سوت یوخوم شرمنده یم حالی پریشاندی بالام 
شاهد اول الله لب عطشانیدی اوخلاندی بالام 
ای گـــرفتـــاران ویـرون چنــگ تــوسل اصغره 
آلتـی آیلیــخدی ولی هـــر درده درمـاندی بالام 

#جوادالماسی(سنگ صبور)
@javadalmasi59    کانال اشعار

ناز چشمان تو...

ناز چشمان تو...

ناز چشمان تو را باید به هرقیمت خرید
بس خـدا چشمان زیبای تـو را ناز آفرید

شاعرانه در غزل وصف تورا باید نوشت
باقفس حتی به سویت عاشقانه پرکشید

بیخیال از هر غروری پیش تو زانو زد و
بوسه را پیوسته از لبهای تو منت کشید

مثل سایه هـر کجا باید به دنبال تو بود
پـا بـه پـای تـو زمان شادی و غمها دوید

بیکسی و لشگر غمها به سویم حمله ور
حال دل بد بود و عشق تو به فریادم رسید

عاشق چشمان زیبای تو شد سنگ صبور
دل تو را دید و پسندید و به قلبم برگزید

#جوادالماسی(سنگ صبور)
@javadalmasi59 کانال اشعار

باب کرم...

باب کرم ...

غملی احوالیمی سن سوز قلم نن خبر آل
کربلاده نه اولوب ظلم و ستم نن خبر آل
 
دئمه بیـرگونده نیه زینب کبـری قوجالیب
یدی قارداشی اولن باجینی غم نن خبر آل

چوخ رشیدیدیدی خانیم بیله کی تاریخ یازیب
اوجا بوی قامتیمی قامت خم نن خبر آل

نـدور علت چکلیـب عــرش معلی آیـه قرا 
بـاشی دالدان کسیلن شـاه کرم نن خبر آل

نه گلیبدی ایکی قول بیر گوزه مشکی جالانیب
نهر علقمده یاتان صاحب علم نن خبر آل

خیمه لر یاندی گلیب غارته چون لشگر کین 
معجـری اوتـدا یانان  اهل حرم نن خبر آل

اوزونه سیلی دئییب واردی ایاخلاردا یارا 
بیر تیکانیخدا قاچان خیردا قدم نن خبر آل

کیم ویرا چنگ توسل الی بوش گئتمیئجغ 
درده درمـان الیـن بـاب کــرم نن خبر آل

دیل آچاننان چاغیریب آدووی بو سنگ صبور
سنـه مـن عـاشقم ای شاه ، ننم نن خبر آل

#جوادالماسی(سنگ صبور)
@javadalmasi59    کانال اشعار

قربانگاه عشق...

قربانگاه عشق...

نیزه داران را خبر کن چونکه سر آماده است
از بـــرای پـرکشیـدن  بـال و پــر آماده است

نیـزه و شمشیر و سنگ و تیــر می بـارد اگر
سینه ای غمگین و خسته چون سپر اماده است

گلفــروشی در بیــابــان بــلا گل میفـروخت
یک به یک هفتاده دو قرص قمر آماده است

خــارهای این بیـابـان هــم شهادت میدهند 
دختری دردانه بر خوف و خطر آماده است

جنس دلهاتــان مگر از سنگ بــاشد ظالمان  
بر شما دنیـا پرستان سیم و زر آماده است

تیــر از چله رهــا شد زیـر لب آهستــه گفت 
هــم پـدر هــم حنجــر نــاز پسر آماده است

میرود با پای خود بر سوی قربانگاه عشق
مشتری بر ناز او صاحب نظر آماده است

باغ تشنه غنچه تشنه باغبان لب تشنه تر
تا که سیرابش کند با چشم تر آماده است

مــاه را بــا اختـرانـش بــر اسارت میبـرند 
لحظه لحظه بیکسی در این سفر آماده است

افتخـار نـوکــری دارد بـه دل سنگ صبـور
روز محشر تـا کنی بـر او نظر آمـاده است

#جوادالماسی(سنگ صبور)
@javadalmasi59    کانال اشعار

اول و آخر علیست..

اول و آخر علیست ...

《شاه ملک لا فتی و ساغی کوثر علیست》
از برای دین ما محکمترین لنگر علیست 

بر عدالت معنی و مفهوم مطلق مرتضی ست
هم دل و هم دلبر و هم حیدر وصفدر علیست

همنشین هر یتیم و سائل و درمانده ها
پهلوان و فاتح بر قلعه ی خیبر علیست 

در غدیر خم چنین فرمود بر یاران خویش
هرکه را من رهبر هستم بعد من رهبر علیست

مشتری بر ناز مولایم علی باشد خدا 
بر زمین و آسمانها سید و سرور علیست

شاعران عاجز ز وصفش واژه ها آواره اند
هرکه را بهتر تو میدانی از آن بهتر علیست

در عدالت یکه تاز عرصه ی میدان حق
در گلستان جهان از هر گلی سرتر علیست

ذکر نامش هردلی را مست و شیدا میکند
بـر دل دیـوانه ی مــا اول و آخـر علیست 

در مقامش من چه گویم که نبی فرموده است
شهر علمم من ولی شهری که بر آن در علیست

آنکـه از هـــر دلربــایی ، دلربــایی میـکند
همنشین و همسر صدیقه ی اطهر علیست

وصف مولا را نوشته رو سیه سنگ صبور
غم ندارد در دلش چون شافع محشر علیست

#جوادالماسی(سنگ صبور)
@javadalmasi59    کانال اشعار

باب الحوائج...

باب الحوائج...
《فراتین اوسته یاتانیم لای لای 》
   مثـال آی تک بـاتـانیم لای لای 
گوز آچ ابالفضل کمکیم یوخدی
بو چولده الدن تـوتـانیم لای لای

   هر درده معالج ـ یا باب الحوائج 

باشووی گل سینمه قوی قارداش
بزم عزا جامه نی سُوی قارداش
ور سَسیمه سَس یـل ام البنیـن  
باب الحوائج اوجا بوی قارداش

  هر درده معالج ـ یا باب الحوائج 

جهانــدا گلمـز سنه تای قـارداش
آل بنــی هـاشیـمه آی قــارداش 
معدن غیــرت سـن اولـن سورا 
قیـزلاریم حـالینه وای قارداش
 
  هر درده معالج ـ یا باب الحوائج 

معجری اوتـدا یـاناجـاق ای وای 
ساغا سولا هی باخـاجـاق ای وای
رقیــه سننن سـُورا ال سینــه ده  
تیکاننار اوسته قاچاجاق ای وای

  هر درده معالج ـ یا باب الحوائج 

#جوادالماسی(سنگ صبور)
@javadalmasi59    کانال اشعار

لاله های در خون..

لاله های در خون...

《هفـتـــادو دو آزاده ، آزاده ی دلـــداده》 
بر گرد رخ جانان ، بنگر سر و جان داده

هفتادو دو گل عطشان ، گردیده به خون غلطان
با تیر و نی و خنجر  ، افتاده زمین بی جان 

لبیکَ حسین لبیک(۴)

هفتاد و دو قربانی ، چون شمع فروزانی 
از نــور ســر آنها ، صحــرا شـده نــورانی
 
هفتاده و دو دل مجنون، غلطیده ولی در خون
چشمان فلک گریان ،از جـور و جفــای دون

لبیکَ حسین لبیک(۴)

هفتادو دو برگ یاس ، سر منشَا ِهر احساس
در درس جـوانمـردی ، فـرمـاندهشان عباس 

هفتاده و دو گل پـرپـر، چون لاله و نیلوفر 
روبه صفتـان شیـران ، لب تشنه بریدند سر

لبیکَ حسین لبیک(۴)

#جوادالماسی(سنگ صبور)
@javadalmasi59    کانال اشعار

پرستوی مهاجر...

پرستوی مهاجر ...

خـانـه ی آبـاد دل را غصه هـا ویـرانه کرد 
با که گویم غم چها با این دل دیـوانه کرد

دل نمی بنـدم اگـر بــر دلبــری هـای کسی 
بـی وفــاییها مـرا چون با همه بیگانه کرد 

چـون نمیفهمد کسی حـال خـرابم را رفیـق 
بیکسی هــایم مـرا حتـی غـریب خانه کرد

نیمه شبها تا سحر با خویش خلوت میکنم
پیـله ی تنـهاییـم شـایـد مــرا پــروانـه کرد

میـروم امـا نمی دانم مــرا مقصد کجــاست 
چون پرستو وقت کوچ آمد که ترک لانه کرد

در بـهارم آفتـی زد نــاگهـان بـــر ریـشه ام 
مثل گل پــرپــر میـان خاک این گلخانه کرد

راز دل بـا آسمان گفتـم دلش را غــم گرفت 
آسمان بـر حـال و روزم گریه ی مردانه کرد

مینویسد حـرف دل را در غـزل سنگ صبور
شاید این شعر و غزل روزی مرا افسانه کرد

#جوادالماسی(سنگ صبور)
@javadalmasi59    کانال اشعار

حسرت بسیار...

حسرت بسیار ...

دلم از بیکسی ام نیمه شبی تار گرفت 
دلم از اینهمه غــم ، اینهمه آزار گرفت 

آمـدم تـا کـه شکایت کنم از چرخ فلک
این دل غمزده از حسرت بسیار گرفت 

هرکه آمد به دل غمزده ام غصه نهاد 
کو طبیبی که سراغ از من بیمار گرفت 

گله پشت گله از بازی تقدیر چه سود
به هم آغوشی گل در بغل خار گرفت 

میل دیدار تـو دارد دل وامانده ی من 
گـذر تلخ زمــان فـرصت دیـدار گرفت 

خواستم تا بنویسم غم دل سنگ صبور
دفترم شعله کشید و دل خودکار گرفت

#جوادالماسی(سنگ صبور)
@javadalmasi59    کانال اشعار

ترانه ـ یاغدی یاغیش..

یاغدی یاغیش ...

《ای گوزل باخیش ـ منیله دانیش ـ کوسمه سن باریش ـ دونیامسان》
آیریلیخ دیمه ـ بیلمیسن مگه ـ سن بو قلبیمه ـ سولطانسان 

وای دنه دنه یاغدی یاغیش، سنی یادیما سالدی یاغیش
هرگجه گونوز کوچه لرده  ،صبریمی الدن آلدی یاغیش

آغلییب گولک ـ غمللری بولک ـ گوز یاشین سیلک ـ گوزللردن
همقدم اولاخ ـ  ییخیلیب دوراخ  ـ گل کی دویمیاخ ـ سوزللردن   

وای دنه دنه یاغدی یاغیش، سنی یادیما سالدی یاغیش
هرگجه گونوز کوچه لرده ،صبریمی الدن آلدی یاغیش

قاش گوزی قارا ـ   من سنه فدا ـ ناز وخوش ادا ـ دیلبرسن
ایسترم سنی ـ ایسته سن منی ـ ئتمه دوشمنی ـ سرورسن

وای دنه دنه یاغدی یاغیش، سنی یادیما سالدی یاغیش
هرگجه گونوز کوچه لرده ،صبریمی الدن آلدی یاغیش

#جوادالماسی(سنگ صبور)
@javadalmasi59    کانال اشعار

حضرت علی ....

حضرت علی (ع)

《بـه خـداونـد قسم عالی و اعلاست علی 》
 ساقی کـوثـر و هـم سرور و مولاست علی 

در مقامش چه بگویم که همین قدر بس است
لایـق همسری حضـرت زهـــراست علی 

در پــی ِواژه بــرای وصف او گشت قلم 
نتـوانست ز بس عــالی و والاست علی

هرچه از مرحمت او بنویسیم کم است 
قطره هستیم بـه ولله کـه دریاست علی

چـونکه بـرگشت ز معراج پیمبر فــرمود  
آسمان رفتم و دیدم که درآنجاست علی

نظری خاص به او داشت خداوند کریم
زاده ی کعبه و آن خانه ی یکتاست علی 

اینهمه فخــر بــه زیبــایی یــوسف نکنید 
چـونکه زیباتر از آن یوسف زیباست علی 

دست ِخـالی نـرود هیـچکس از درگه او 
بهتــر از بهتــر و آقــاتـر از آقــاست علی

گرچه از بار گناهان خجل این سنگ صبور
دلخوشم شافع در محشر و عقباست علی

#جوادالماسی(سنگ صبور)
@javadalmasi59    کانال اشعار

بازی چرخ فلک

بازی چرخ فلک...

وقتی کـه دل آزرده از ظلم عـزیـزان میشود
وقتی که سینه زخمی از تیغ رفیقان میشود
 
در سینـه بـرپـا کن عــزا بر آرزوهــا بـاغبــان 
وقتی که گل پژمرده در آغوش گلدان میشود

ازسینه خـوبی میـرود رو بـه بـدی می آورد  
وقتی شکستـن عـاقبت سهم نمکدان میشود

بر عشق هم شک کرده ام از دلبری دیگر مگو
وقتی که از هم رد شدن اینگونه آسان میشود

در بازی چرخ فلک ماندم که مردی از چه رو
محتــاج نـامـردان بـرای تکه ای نـان میشود

فرقی ندارد در کجا باشی تو ای سنگ صبور 
وقتی جهان در چشم تو بدتر ز زندان میشود

#جوادالماسی(سنگ صبور)
@javadalmasi59    کانال اشعار

خلوت شبانه...

خلوت شبانه...

《ما بـه درد بیکسیهای خـود عادت کرده ایم》
  نیمه شبها تا سحر با غصه خلوت کرده ایم 
 
بـی وفــایـی در مــرام مــا نمی گنجـد ولی 
بی وفایی کرده با هر کس رفاقت کرده ایم

بارهـا هـر نیمه شب مـا در میــان گریه ها  
بیشمار از ظلم ایـن دنیـا شکایت کرده ایم

آنکه ناحق این دل دیوانه را سوزانده است 
واگـذارش بــر خــدا روز قیــامت کرده ایم

بی خبــر از آنچـه بـود و اتفاق افتــاده است 
حق و ناحق خوب و بد آنرا قضاوت کرده ایم

آنچنـان شرمنـده ایم از  محضـر پــروردگار
بسکه از روی ریـا حـق را عبــادت کرده ایم

دستگیـری کـرده باشیم هــر زمان افتاده را 
کعبه را گـویـی نـرفته مــا زیارت کرده ایم

از غــم و از بیکسی دیگر مگو سنگ صبــور
ما بــه درد بیکسیهای خـود عادت کرده ایم

#جوادالماسی(سنگ صبور)
@javadalmasi59    کانال اشعار

عشق یعنی تو...

عشق یعنی تو...

لذت و دلخـوشی مـن بـه جهان یعنی تو
سبب شـادی و شـور و هیجــان یعنی تو

مثل خون در رگ من هستی و جانی به تنم
بـاعث هــر طپش و ایــن ضربـان یعنی تو

اثری از خود من نیست که من هیچم وهیچ
بــرمـنِ هیــچ همه نـام و نشان یعنی تو

در کنـار تـو چـه خوش میگذرد ثانیه ها
گــذرِ عـالی و شیــریـنِ زمــان یعنی تو

گـله از بیــکسی و غصـه و غمها نکنــم
حس ِ آرامش ایـن روح وروان یعنی تو

بر من و غصه وغمهای منی سنگ صبور
من غـارت زده را  تـاب و توان یعنی تو

#جوادالماسی(سنگ صبور)
@javadalmasi59    کانال اشعار

عاشقم دیوانه وار..

عاشقم دیوانه وار...

《عاشق اولدوم گوزلره بالدان شیرین اوسوزلره شانه ویریلمیش تللره یار》
عطری وئرسن گوللره خوش نغمه نی بولبوللره من بوسه ویرام اللره یار

سن منیمسن من سنون والله گوزلدی گوزلرون سنسن منیم تک دلبریم یار
دردیمین درمانی سنسن قلبیمین سولطانی سنسن
غم گونونده یاوریم یار

عاشقم دیوانه وار من خزانم سن بهار ای منه ایل وتبار
روزگار ای روزگار اولموشام عشقه دچار ای منه صبر وقرار 

جانِ جانان سن ـ درده درمان سن ـ راحت جان سن
قلبه سلطان سن ـ باغ و بستان سن ـ دین و ایمان سن

قاش قارا گوزلر قارا ازبس گوزلسن آی پارا سن قلبیمه ویرما یارا یار
عطروی داغدان داغا هم باغچادان باغدان باغا یئل سپدی هر دامنان داما یار

ای گوزللردن گوزل ای باعث شعر و غزل ای مهربان وهمسفر یار
ای محبت معدنی سنسن وفانین گولشنی ای سوزلری قند وشکر یار

عاشقم دیوانه وار من خزانم سن بهار ای منه ایل وتبار
روزگار ای روزگار اولموشام عشقه دچار ای منه صبر وقرار 

جانِ جانان سن ـ درده درمان سن ـ راحت جان سن
قلبه سلطان سن ـ باغ و بستان سن ـ دین و ایمان سن

#جوادالماسی(سنگ صبور)
@javadalmasi59    کانال اشعار

دنیای فانی...

دنیای فانی...

《عـاقبـت پیـک اجــل جــانـووی سنن آلاجاق》 
نَقَدر عمرون اولا شیشه ی عمرون سیناجاق

ای بشر فخـر ئلئمه بـاغ وگولستـاندی سنون 
یتیشه فصل خـزان لاله لی رنگون سولاجاق

فرقی یوخدی ملک الاموت جاوان یا کی قوجا
عمر پیمانـه سی دولسا سنی بیـردن تـاپاجاق

مـالک ملک سلیـمان اولاسـان یــا کــی گـــدا
 تــوپــراق آلتـی سنــه منـزلگه آخــر اولاجاق 

یتیــشه دفتـــر عمــرون بـــاشــا خطاط زمــان 
آدووی سنگ مزار اوستونه خوش خط یازاجاق

رسم و قــانــون الهی بـی دی کـی آخــر سر 
جسم یـرده قالیب و روح بـدننن اوچاجاق

اولــومـه چــاره و درمــان تــاپــا بیلمز بی نفر 
یاخچی پیس شاه و گدانین قاپیسیندا یاتاجاق

دونیانین یوخدی وفاسی نه بیلیرسن کی عزیز
بـو گلن ثــانیــه لرده کیم اولوب کیم قالاجاق

هـــرقـدم کـی گـوتـورسن گـوتــور آلله گوره 
عمـلــون صـالـح اگــر اولسا الوننن تـوتاجاق

دونیـادا عمــر بشر فــانیدی ای سنگ صبــور 
‌‌《هــرگلن گئتملیــدی یاخچی یامان آد قالاجاق》

#جوادالماسی(سنگ صبور)
@javadalmasi59    کانال اشعار

سوال بی جواب...

سوال بی جواب...

به عشق تـو گرفتـارم دلیلش را مپرس از من
چرا من دوستت دارم دلیلش را مپرس از من

چه بی اندازه میخواهم که روزی تب کنم شاید
که باشی تـو پرستـارم دلیلش را مپرس از من

دلم تنگ است دلتنگم نمیدانم چه مرگم هست   
فقط محتــاج  دیـدارم دلیلش را مپرس از من

سوالی کـه جـوابش را نمیخواهـم بـدانم عشق
که بی تو چون شب تارم دلیلش را مپرس از من

نشستم تا سحر هرشب که از عشق تو بنویسم
چه شبهایی که بیدارم دلیلش را مپرس از من 

تـو میخندی و میخندم تـو غمگینی و میگریم
و بی تو من خود آزارم دلیلش را مپرس از من

پـر از درد و پـر از غصه تویی سنگ صبور من
تویی تنها کس و کارم دلیلش را مپرس از من

#جوادالماسی(سنگ صبور)
@javadalmasi59    کانال اشعار

حسرت آغوش...

حسرت آغوش...

وای از این دنیای فانی هر دلی از غم پر است
سینـه هـا میسوزد و از آه و از ماتـم پر است

آشنــا در وقت غـم بیـگانه میـگردد ، عجب 
روزهای دلخوشی همسفره و همدم پر است

بیخبــر از حــال هــم از بــازی ایـن روزگـار 
از درون همچون خزان و ظاهر خرم پر است

آنچنــان داغ است بــازار دو رنگـی درجهان
حسرت آغوش گرم و شانه ی محکم پر است

پیـش چشم دیـگران بـا خنـده امـا نیمه شب 
روی گــونـه رد پــای غصه و  شبنم پر است

کـو کسی بر غصه و غمهای ما سنگ صبور
بینهایت بیـکسی در کل ایـن عـالم پـر است

#جوادالماسی(سنگ صبور)
@javadalmasi59    کانال اشعار

مادر ...

مادر...

بهتـرین آهنگ در دنیــا صدای مـادر است 
بهتـریــنِ واژه های مـن بــرای مـادر است 

در جهانِ پــرخطر بیـمی نــدارم تــا ابــد
حافظم از هر بلایی چون دعای مادر است 

خسته ام از بی وفاییها ،دورنگیها ،دروغ
دلخوشیهایم در این دنیا وفای مادر است
 
بی نیــاز از هــر نیـــازم ، پـادشاه عالمم 
هـر زمانیکه سرم بر روی پای مادر است 

بـا دعـایش میشود تـا اوج در دنیا رسید 
عاقبت خیری ما هم در رضای مادر است

بهترین همراه و همدم بهترین سنگ صبور
خوش سعادت آنکه در پیری عصای مادر است

#جوادالماسی(سنگ صبور)
@javadalmasi59    کانال اشعار

درد ودل با که کنم...

درد و دل با که کنم...

پیش من کـم گله کـن منکه خــدای گله ام
بـدتـر از تــو بخدا خسته و بی حوصله ام

همدم و همنفسی نیست بـه جـز غصه مرا
گــره پشت گــره افتـــاده چـرا پشت چـرا

تـن مـن زخمی از تیــغ و هــم از زخم زبان 
نـه دگر صبر بـه دل مانده و نه تاب و توان

درد بسیـار ولـی نیـست پــرستــار و طبیب 
مثل من نیست کسی بیکس و درخانه غریب

خبــرت نیست چـه ها بـه سرم آورده فلک 
روی زخـــمِ جگــرِ سـوختـه پــاشیـده نمک

زنــدگـی تــلخ بــکام مـنِ دلخستـــه ی زار 
فصل مـن فصل خـزان نیست نشانی ز بهار

چــه کنــم ایـن دلِ دیـوانـه خـریدار نداشت 
هــرکــه آمد بــه دلم داغ غمی تـازه گذاشت 

چـه بگویم کـه چه ها این دلِ غمدیده کشید 
لحظه ای دلخوشی و خنده از این عمر ندید

درد و دل با که کنم نیست مرا سنگ صبـور
بـه شب ظلمت مـن مـژده دهـد آمـده نـــور

#جوادالماسی(سنگ صبور)
@javadalmasi59    کانال اشعار