دیرآمدی جبران کنی...
دیر آمدی جبران کنی...
گفتی که جبران میکنی، گویم کدامین درد را ؟
در خــود شکستـن بیـصدا از آن نگاه سـرد را؟
من آن بهارم کـه شبی بـاد خـزان بر من وزید
در نــو بهارم دیــده ام پـاییــز تلخ و زرد را
در من کسی بیخانمان شب تا سحر را گریه کرد
کـی تــو بفهمی حـــال یک آواره ی شبـگرد را
ظلم فراوان کرده ای ای بی وفا حقم نبود
محتاج نامردان چرا کردی بگو این مرد را ؟
جبران نباشد شیشه ی بشکسته ای رادر زمان
بـر عمر رفته کی تـوان زد دکمه ی برگرد را ؟
این سوختن سهمت نبود اما بگو سنگ صبور
شاید غزل عاشق کند این مردم خونسرد را
#جوادالماسی(سنگ صبور)
@javadalmasi59 کانال اشعار
+ نوشته شده در یکشنبه ۱۸ مهر ۱۴۰۰ ساعت 22:6 توسط سیدمحمدمهدی هاشمی/شاعر جواد الماسی
|