امشب ابری شده ام


(بغلم کن کـه بـه دل غصه فـراوان دارم)
ظاهری خنـده به لب گریه به پنهان دارم


گله دارم گله از دوست و از دشمن خویش
به تنم زخم هم از ایـن و هم از آن دارم


غـزل و شعـر بهانـه است کـه آرام شوم
پـرم از غصـه وغـم حال پـریشان دارم

خشک سالی زده وقحطی عشق آمده است
مثـل مجنون شـده و ناله ی سوزان دارم


خسته ام خسته تـر از آنچه تصـور بکنی
چهره ویرانتر از آن هرچه که ویران دارم


همـدم روز و شبـم اشک فقط بوده و آه
نـه امیـدی بـه بهار و نـه زمستان دارم


بغلم کن کـه کسی نیست مرا سنگ صبور
امشب ابری شده ام میل به بـاران دارم

#جوادالماسی(سنگ صبور)
@javadalmasi59 کانال اشعار

سنگ صبور


خسته از بـی مهری دنیا شده سنگ صبور
پای غم برکلبه ی دل وا شده سنگ صبور


صبراز تو خسته و تـو خسته از دلواپسی
گریه بر روی لبانت جا شده سنگ صبور


زخمهایت بی شمار و آرزوهایت خزان
قامتت ازغصه هایت تـا شده سنگ صبور


چشمهای منتظـر درحسرت آرامش اند
بخت بد با بیکسی هم پا شده سنگ صبور


صد هزاران درد بی درمان میان سینه ات
اشکهایت قـد صد دریـا شده سنگ صبور


امشب از شبهای دیگر ذره ای دلخون تری
همنشین غصـه در شبـها شده سنگ صبور


پس گله از بیکسی هایت مکن در زندگی
دل شکستن رسم این دنیا شده سنگ صبور
جواد الماسی

لعنت به من و دل


لعنت به من و دل که گرفتـار تو بودیم
دلخوش به تو و سایه ی دیوار تو بودیم


لعنت به من و چشم پر از دلهره ای که
هرثانیه در حسرت دیـدار تـو بودیم


تنها هدفت زخم زدن بر منـو دل بود
کی یا به کجا در پی آزار تـو بودیم ؟


صد بار شکستی وغـرورم به فنـا رفت
با این دل پرخون که طرفـدار تو بودیم


در کنج قـفس نـفس کشیدن سخت است
هرلحـظه خراب از غـم آوار تو بودیم


تلخ است سراسیـمه دویـدن نرسیدن
درمان کس دیگـر و بیمار تـو بودیم


بعد از تو بخوانند مـرا سنگ صبـورم
شرمنده اگـرعاشق و دلـدارتو بودیم

#جوادالماسی(سنگ صبور)
@javadalmasi59 کانال اشعار

روز میلادت


روز میـلادت جهانم را چـراغان میکنم
بـوسه ها را کنج لبهای تـو مهمان میکنم


شورچشمان حسود اینجا فراوان دیده ام
دور‌‌‌ از تونازنین هم ایـن و هم آن میکنم


از زمیـن دل می کَنَم تا آسمانها میروم
صورت ماه تو را از مـاه پنـهان میکنم


جان من هستی ،دلیل زندگانی، یا نفس
جان ناقابل اگرخواهی به قربان میکنم


ناز چشمان توباعث شد که من شاعر شدم
ناز چشمان تـورا من ثبـت دیوان میکنم


آسمانها بـا زمـین باشـد بـلا گردان تو
رد پـاهای تـو را من بوسه بـاران میکنم


روز میـلاد تو و خنده بـه لب سنگ صبور
روز وشب از خلق تو من شکریزدان میکنم

جواد الماسی

استخوان در گلو


کوفه امشب بوی ظلمت میدهد، لحظه هایش بوی غربت میدهد
کوچه های شهر هم درماتم اند ،مسجدش بوی مصیبت میدهد


کوفه امشب بیقرار است بیقرار ، گل زمین افتاده است با دست خار
مسجد و محراب و منبر غرق خون ،برعلی نوبت رسیده وصل یار


بعد زهرا همدم مولا فقط آن چاه بود ،آه نخلستان فقط ازدرد او آگاه بود
اشکهایش تا سحر ازسوز دل ، شاهد شب گریه ی مولا فقط هم ماه بود


بعد زهرا شد سلامش بی جواب ،دردهایش بیشتر از صد کتاب
از غم آن صورت نیلی واز مسمار در ، سوخت قلب نازنین بو تراب


مردم کوفه تورا هرگز نفهمیدند علی ،قیمتت والا گهر بود ونسنجیدند علی
بعد زهرا که خزان برآرزوهایت نشست ،استخوان در گلویت را نپرسیدند علی


قطره باشد این جهان دریا علیست ،شاه مردان است بی همتا علیست
وصف مولا گر نوشته روسیه سنگ صبور ،شافع برحق روز محشرو اقبا علیست

جواد الماسی

غرق گناه آمده ام


از همه جا رانده شده روی سیـاه آمده ام
پاک که نـه! خدای من غرق گناه آمده ام


ازهمه جا رانده شده زخم به سینه ام زدند
سوی تو ای خدای من به سوز و آه آمده ام


نیست کسی جز تو مرا داد رسی دردوجهان
با دلِ پُـرغصه و غـم ، عمر ِتبـاه آمده ام


من به خزان نشسته و از همه جا گسسته ام
و بـا دل شکـسته و پـر اشتبـاه آمده ام


وای به حـال من اگر تو هـم مرا رها کنی
سوی تو ای مالک حـق بهر پنـاه آمده ام


سوخته از درد وغمم، لحظه به لحظه ماتمم
قاضی الحاجات تویی در پی راه آمده ام


خوب تو میدانی و من خواهش این سنگ صبور
روی سیـه به درگهت بهرِ نگـاه آمده ام

جواد الماسی

بهترین عشقها

بی مهر علی عمر بشر ، هست حـرام
بی حب ولایتش کار جهان ،هست تمام


بر عـدل علی خـود خـدا گشته مشتری
خورشید و ماه به کمالش میدهند، سلام


شیـر خـدا بـاشـد و نان میبرد بـه یـتیم
مردانگی خلاصه شده در علی ، یک کلام


چشم گردون چون علی هرگز نمیبیند به چشم
اولیـن مظلـوم عـالم باشد و ، اول امام


گوش کن با گوش دل تا بشنوی آهنگ حق
بـر شرافت زندگـی دارد ابـی طالب ، پیام


جز عـلی کس لایق زهرا نبـودش همسری
فاتح خیبر چو شیـری بود ، در وقت قیام


بهترین عشق ها این باشدش سنگ صبور
عشق بـرمـولا وفــرزنـدان زهــرا والسلام


#جوادالماسی(سنگ صبور)
@javadalmasi59 کانال اشعار

مهمان نوازی


تجسم کن مرا با خود ، کمی هـم عشق بازی را
چه محشر میشود برپا ، به پا کن صحنه سازی را

 

لبت را یک شبی مهمان، به لبهای پر آذر کن
سپس بنشین تماشا کن ،ز من ، مهمان نوازی را

 

نمازعشق را خواندم شبی در مسجد چشمت
ندیده چرخ گردون هم چنـین راز ونیازی را

 

مثال من کسی عاشق به تو هرگز نخواهد شد
رها کن غیر من عشق حقیقی یـا مجـازی را

 

چنـان بـر قبـله ی چشمت دخیل آرزو بستم
که مجنون هم ندید اصلاچنین سوز وگدازی را

 

نه روز آرامشی دارم نـه شب آرام میخوابم
دریغ از من مکن ای گل دمی بنده نوازی را

 

تویی سنگ صبـور من منـم سنگ صبـور تـو
چه میخواهی از این بهترشروع کن یکه تازی را

 

جواد الماسی

سه نقطه ...

لب من بر لب تو یک گره ی کـور، سه نقطه
خلوتی باشد و من با تو کمی نـور، سه نقطه

 

دست من پیچک وچون حلقه به دور کمرت
غصه و دلهره از سینه ی مـا دور ،سه نقطه

 

لب تـو خنـده زنـد بر مـن و دیوانگی ام
هردودیوانه ی عشقی که شده جور ،سه نقطه

 

تـا صدایت بکنـم جــان تـو جوابم بدهی
لحـن آوای تو و ایـن دل مسرور،سه نقطه

 

طپـش قلب مـن و قلب تـو بـا هـم بزند
مست آغوش هم و در تب و پر شور، سه نقطه

 

خنده های منـو تـو گوش فلک کـر بکند
من کنارت به سرت تاج گل و تور، سه نقطه

 

به مـن خسته و آشفته تویی سنگ صبـور
تا جدامان بکند دست اجل ، گور، سه نقطه
جواد الماسی

بی انصاف


رفتی و بعد تو من ماندم و غم بی انصاف
شده ام بعد تو ویرانه چو بـم بی انصاف


به کدامیـن گنـهم بال وپرم سوزاندی ؟
عشق من بود مگر بهر تو کـم بی انصاف؟


همه شب خاطره هـاقاتل جانـم شده اند
خاطراتی که کشندست چو سم بی انصاف


بیت بیت غـزلـم بی تـو فقط آه کشید
همه ی قـافـیه ها ریخت بهم بی انصاف


بعد تـو غصه و غم بس که عذابم دادند
قامتم زار وشکـسته شده خم بی انصاف


چهره ی زردو تنی خسته وقلبی بیـمار
میزنم بی تو در این کوچه قدم بی انصاف


بعد تونام من غـمزده شد سنگ صبور
همدمم بیکسی و بغض قلـم بی انصاف
جوادالماسی

آهنگ وفا

آهنگ وفا
(باید که کسی حل کند این مسئله ها را)
باید که کسی کم کند این فاصله ها را


ای عشق مدد کن که به سامان برسانی
پاسخ بدهی این همه درد و گله ها را


بی مهر و محبت که جهان هیچ نیارزد
آفت زده از ریشه همه سلسله ها را


ای عشق بیا در پس این پرده ی غمگین
آهنـگ وفـا یاد بده چلچله ها را


با خنده بیـا خنده به لبها بنشانـی
چون خلسه برد غصه و غم حوصله ها را


آنجا که رضـای تو و معبود یکی شد
آسان کنداین رد شدن ازمرحله ها را


باید که توهم ناب شوی سنگ صبـورم
چـون دور بریزنـد همه باطـله ها را

جواد الماسی

اتا ،آنا


هرگول اکسن باغدا قیزیل گول اولا بیلمز
هچکس دَدَ نین بوش یرین اصلا دولا بیلمز


(هرگل اکسن باغدا قیزیل گول اولا بیلمز
هچکس ننه نین بوش یرین اصلا دولا بیلمز )


دوزدور کی آغاش چوقدی چمنزاریده اما
چـون هر آغاجا بلبل شیـدا قونـا بیلمبز


قول باغلی قنت گوش قاچادا چنگ قفسدن
صـیاد بیلـور قـاشدا اصـلا اوچـا بیلمز


هرکیم کی قلم یازدی اونون بختینه قاره
هرنه چالیشا باغلی دوونـنر آچـا بیلمز


هرکس کی گلیب دنیـیا بیرگون گدجکدور
هچکس اولومون دردینه درمان تاپا بیلمز


الله َ اگـر بنـده اولا دهـریده بـیرکس
دنـیا مالینا غیرت و وجـدان ساتـا بیلمز


هرکس که منیم تک اولا غم سنگ صبوری
حسرتده قالار بیـر گجه راحت یاتا بیلمز

#جوادالماسی(سنگ صبور)
@javadalmasi59 کانال اشعار