بخت اگر یاری کند...

مثل من هستی تو هم از دلخوشیها بی نصیب 
من غریب خانه ام هستم تو هم چون من غریب


هر دو از زخــم زبان و بی وفایی خسته ایم
بخت اگر  یـاری کند برهم چـه می آییم عجیب  


من برایت تـا سحــر دیشب دعــا کـردم بیا 
تا سحر امشب بحال من بخوان ام الیجیب 


کاسه ی صبـرِ دلم سـر ریـز از نامردمیست
نـانجیبی دیـده ام از قــومِ درظاهر نجیب  


کـوه صبـری بودم امـا حـال و روزم را ببین
چــرخِ بی مهری دنیــا کـرده من را ناشکیب


هیچـکس مانند تــو سنگ صبــورِ من نشد
ای کـه هستـی بـر تمـامِ زخمهای من طبیب

#جوادالماسی(سنگ صبور)
@javadalmasi59    کانال اشعار

از نگاهت خواتده ام...

از نگاهت خوانده ام 

نگفتی از نگاهت خواندم امروز ، به سر عزم سفر داری عزیزم
بریدی از منِ دلخسته و زار ، تو هم  میل ِگذر داری عزیزم 

قسم بـرنـاز ِچشمانِ نجیبت ، تـو را بعد از خدایم میپرستم 
نگفتم حرف دل را از نگاهم ، گمان کردم خبر داری عزیزم 

من و تومیوه ی ممنوعه بودیم ، ولی بازیچه دستان تقدیر 
پر پرواز وقلب من  شکسته ، ولی تو بال و پر داری عزیزم

به ساز تو برقصد ساز دنیا، برو خوشبخت باشی نازنینم   
خیالت تخت باشد تا قیامت ،دعایم پشت سر داری عزیزم

 تمام آرزوی من همین است،دلت بی غم لبت خندان نگارم
تنت سالم به کامت چرخ دنیا  ،نبینم چشم تر داری عزیزم

برای بیکسیهایم کسی نیست، من و تنهایی و غربت ،ولی تو
هزاران عاشقِ عاشق تر از من ، همیشه دور وبر داری عزیزم

شکسته بی صدا در من غرورم ، هنوزم عاشقم سنگ صبورم
گذشتن از تو آسان نیست اما، به جز من همسفر داری عزیزم

#جوادالماسی(سنگ صبور)
@javadalmasi59    کانال اشعار

زندگانی در قفس...

«مدتی هست که از خود خبرم نیست رفیق»
زنــدگی جـــز قفسی در نظــرم نیست رفیق


تلخـی قصــه همینجــاست کـه بـایــد بروم 
پشت در هیچــکسی منتظــرم نیست رفیق


بـر سـر ِسفـره ی شــادی همـه بــودند ولـی 
وقت غـــم هیچکسی دوروبرم نیست رفیق


فرض کن قفل قفس را زد و صیاد شکست 
بـه کجــا پـر بکشم ؟ بال و پرم نیست رفیق


زنـدگی چون سفری دور و دراز است دریغ
بستــه ام بـار سفــر همسفــرم نیست رفیق


بسکه بــر روی دلــم زخــم ِفراوان زده اند 
خستــه ام طاقت زخــم ِدگرم نیست رفیق


چــه کنم هیچکسی نیست مرا سنگ صبور
مـرهمی بـر من و چشمـان ترم نیست رفیق

#جوادالماسی(سنگ صبور)
@javadalmasi59    کانال اشعار

قلم بنویس دردم را...

قلم بنویس دردم را ، هوای قلب سردم را 
بگــو بـــا آیـنه آرام ، دلیـــل روی زردم را

قلم بنویس آهم را ، دل ِ بی تکیه گاهم را
چرا اینگونه میسوزم ، بگو با من گناهم را 

قلم بنویس حالم را ، شکسته غصه بالم را 
به غارت برده دلتنگی ، تمام ِماه و سالم را

قلم بنویس سرشتم را ،چرای سرنوشتم را
مشخص کن بـرای من ، جهنم یـا بهشتم را

قلم بنویس عذابم را ، دل از غــم کبابم را 
به هر کس کرده ام خوبی ، بدی داده جوابم را 

قلم بنویس رازم را ، تـو میدانی نیــازم را 
کسی جز تو نمی بیند،من و سوز و گدازم را 

قلم بنـویس امیـدم را ، امیـدِ نا امیـدم را 
که در اوج جوانی و ، ببین موی سفیدم را

قلم بنـویس ماتــم را ، به دل آهِ دمــادم را 
چرا سنگ صبور غم ، بخواند شعرِ پر غم را

#جوادالماسی(سنگ صبور)
@javadalmasi59    کانال اشعار

سرسپرده ی عشق...

(سرسپرده ی عشق)
من سر سپرده ی عشق از من نشانه میخواست 
آمــاده ی  سفـر بـود از مـن بهانه  می خواست 


او بـی خیــالِ من بـود مـن مانده در غـــمِ او 
از بس که بودنش را دل عاشقانه  میخواست


بـا اینکه از نگاهش صـدهــا غـــــزل سـرودم 
جـای غزل ، دوبیتی ، گاهی تــرانه میخواست 


تقدیـر ایـن چنیـن خواست ممنوعه ام بماند
ای کاش  بـودنم را  با او زمـانه می خواست 


از شعله هــا بپـرسید آتش بـه جــان خــریدم 
خاکسترم صد افسوس یار یگانه می خواست


بـاران  بگو  نبـارد  ایـن  دل  قـدم  زدن  را 
با او به زیر باران شانه به شانه میخواست


باسینه ای پر از حرف سنگ صبور من نیست
جــایی بـرای گریه ایـن دل شبانه میخواست 

#جوادالماسی(سنگ صبور)
@javadalmasi59    کانال اشعار

نامه ای به خدا...

نامه ای به خدا ...

نامه ای امشب نوشتــم بــر خدای مهربان 
مهر وامضا کردمش آن را به اشکِ دیدگان


سفره ی دل باز کردم نیمه شب درخلوتم
پیش او کردم شکایت از جفـای این وآن


دردهایم را نوشتم موبه مو و خط به خط 
گفتمش دلخسته ام ، دلخسته از زخم زبان 


درد دل بـا کس نگفتــم تـا نــداند راز دل 
ظاهـری خندیـدم امـا گریه کردم در نهان


چـرخِ  دنیــا بینهایت بـا دلم بـد کرده است 
در خودم گمگشته ام از خود نمی یابم نشان  


در جـواب خوبیم دیـدم بـدی درطول عمر
هــم جفا از دوستان و هــم جفا از دشمنان


غیـر تـو یــاور ندارد ایـن دلِ سنگِ صبــور
پس بـه فـریـادم برس آه ای خدای مهربان

#جوادالماسی(سنگ صبور)
@javadalmasi59    کانال اشعار

خلوت شبانه  ...

شب گذشت از نیمه و عشقم تو بیداری هنوز
مثل من شاید تـو هم با غــــم گرفتاری هنوز 


در تبِ عشقِ تــو میسوزد تنم چون کوره ای 
دلخوش از بیماریم چون تــو پرستاری هنوز 


درکنــارت آرزوهـــایــــم بــه مقصد میــرسد 
چـون چـراغ روشنم در هر شب تاری هنوز


 دلبـریهایت دوچــندان میـشود لطفا بخنــد
بهتـریــن آرامشــم هستی و دلــداری هنــوز 


دلخــوشی هــای فـراوانی طلب داری قبول
بــوسه هــای بیشماری هــــم بدهکاری هنوز


لشگــر غــــم آمــده غـــارت کند امشب مـرا 
غم ندارم چون به غمهایم تو غمخواری هنوز


حـرفِ دل را مینـویسد درغــزل سنگ صبور
بهتــریــن مطلع بـــرای خلقِ اشعـــاری هنوز

#جوادالماسی(سنگ صبور)
@javadalmasi59    کانال اشعار

اوزحالیما آغلامیشام...

اوز حالیما آغلامیشام...

اوز حالیما گئچن گئجه صبحه کیمین آغلامیشام
من بـو بـلالی باشیمه گئورنه سیــنه داغلامیشام


رسمِ طبیعتدی سولار گــول یتیشه فصلِ خزان
خزان ویریبدی گول کیمین بهاریمه سارالمیشام 


دوزدی دییللر کی یـانـار یاشدا قورونون اوتونا
اوت قالانیبدی بی گناه منده بو اوتدا یانمیشام 


غصه و غم هر جاوانی تز قوجا شیکلی اوخشادار 
یالان دئمئز کـی آینه بـاخیــر دئییر قوجالمیشام


واردی شیکایتیم کی یوخ نیه منیم الیمده دوز ؟
یاخچیلیغین جوابینه همیشه  پیسلیخ آلمیشام


سئویله  گوناهیم نییدی فاش ائله ای چرخ ِ فلک
هاییم گئدیب واییم قالیب نیه بو حاله قالمیشام


سوزلریمی یـــازا یـــازا دفتــره گوز یاشیم آخیب
آغلیـا آغلیــا اوخــو بو سوزلـــری کی یازمیشام 


بیر بیله غم یوخدی ولی بیرکس اولا سنگ صبور
اوز حالیما اوزوم یانیب یواش یواش آغلامیشام

#جوادالماسی(سنگ صبور)
@javadalmasi59    کانال اشعار

تقدیم به مدافعان سلامت...


تقدیم با احترام به پزشکان پرستاران و همه ی مدافعان سلامت 

******


عشق یعنی بگذری از خود برای این و آن
در خطر باشی ولی فکر نجــات دیـگران
معنی انسانیـت، یـا معرفت ،در یک کلام  
ای پرستاران پزشکان نامتان شد جاودان

************

عشق یعنی وسط معـرکه هــر لحظه خطر
خون دل خوردن و بیداری شب تا به سحر  
واژه ای نیست کنــد وصف فـــداکاریتــان 
سپـــر انداختـــه در پیش شمـا اهــلِ هنــر 

***********

عشق یعنی که مدافع سلامت هستید شما
معنــــای محبـت و شهــامت هستیـد شما 
بر قله ی معرفت چه خوش که پرچم زده اید 
معنــای غــرور و استقامت هستیــد شما 


************

عشق یعنی همه جا صحبت از ایثار شماست 
صحبت از معـرفت وطاقت بسیار شماست 
ملتـی هست دعـــاگــوی شمـا درشب وروز
دست حق در همه جا یار و نگهدار شماست

#جوادالماسی(سنگ صبور)
@javadalmasi59    کانال اشعار

بیکسی

بیکسی

بیکسی تنـها رفیـق ِ مهـربـانم بود و هست
درد و غـم از روز ِاول میـزبانم بود و هست


خنـده بـر لب میـزنم اما دلم از غم پر است 
در میـان سینـه بس درد نهانم بود و هست


بینهایت خسته ام از دست سرد سرنوشت
چون بهارم بدتـر از فصل خزانم بود و هست


من از این دنیاچه میخواهم به غیر ازدلخوشی؟
داغ حسرت بر دل این نیمه جانم بود وهست


سـوختــم امـا نمیـدانم گنـاه ِمن چـه بود ؟
ایـن سـوال هر ثانیه ورد زبانم بود وهست


مینویسم حرف دل، از بیکسی با اشک چشم 
چون غزل آرامش روح و روانم بود و هست


میـشوم سنگ ِصبــورِ خـود بـرای درد و غـم 
شکر حق با من هنوز اندک توانم بود و هست


#جوادالماسی(سنگ صبور)
@javadalmasi59    کانال اشعار

امشب دلم گرفته...

امشب دلــم گـرفتـه ، از درد مینـویسم 
ایـن زندگی چـه برسر ، آورد مینـویسم


دیوانه بودم از عشق، قلب مرا شکستند
آری ز مــردمـــان ِ ، دمــسرد مینـــویسم 


در کوچه های غربت، مانند من فراوان
مانند خود هـزاران ، شبـگرد مینویسم 


بـادِ خـزان کـه آمد ، غـارت شد آرزویم 
رنـگِ گـــل ِشقــــایـق ، را زرد مینویسم 


بیگانه خنجرم زد، زخم زبان تو ای دوست
نــام تــو را پس از این ، نامـــرد مینویسم 
 

دلتنگِ خنده ها و ، آن گریه هایم ای عمر
بــر کودکی بــه صد آه  ، برگرد مینویسم


در اوج غم نشستم سنگ صبور من نیست 
از بغضِ بـی صـدای ، یک مـــرد مینویسم

#جوادالماسی(سنگ صبور)
@javadalmasi59    کانال اشعار

غم دارم ای دوست ...

«با اینکه میخندم ولی غم دارم ای دوست »
در دل هـوای سوز و مــاتم دارم ای دوست

 
بغضی نشستـه در گلویــم روز و شبهــا 
در سینــه ام آه دمــادم دارم ای دوست 


در حسرت خـوابی پــر از آرامش هستـم  
شب تا سحر بس حالِ مبهم دارم ای دوست


مـن از غریب و آشنـایـان زخـــم خوردم 
صدهــا گله از ظلم آدم دارم ای دوست


شایـد نمیـدانــی بــدان مـن پیــرِ دردم 
از غصه هایم قامتی خم دارم ای دوست 


در سینـه ام عشق تـــو را می پــرورانم 
مهر تو را عشق تو را کم دارم ای دوست


دلخستــه ام از بیــکسی سنگ صبــورم 
بی تو جهانی چون جهنم دارم ای دوست


#جوادالماسی(سنگ صبور)
@javadalmasi59    کانال اشعار

مادر...

مادر...

«نگـــو مـــادر بگــو سلطانِ غمها»
کـه عمری بوده هــم پیـمان ِغمها 

همانکه عـاشقانـه سـوخت بـا ما
میـــان ِ شعلــه ی ســـوزانِ غمها 

بــــرای مـــا همیـشه خنــده آورد 
خودش هر لحظه شد مهمانِ غمها

بــرای گریــه هامــان شانه میشد 
بخـوابــاند بـــه دل طوفانِ غمها

دعــایش هـــر بلا را دفع میـکرد
زمـــــانِ بـــــارش ِبـــــاران ِغمها 

گله بـر دل فراوان داشت هـرگـز
نگفت بـا مـا کـه شد ویران غمها

و مادر بهترین سنگ صبور است 
کــه بــا او میـــرسد پایـان ِغمها

#جوادالماسی(سنگ صبور)
@javadalmasi59    کانال اشعار

ای دوست کجایی...

ای دوست کجایی
‍ 
بزمیست به پا بین من و خلوتم امشب
بی نـورم و پــر آهم و در ظلمتم امشب 

 
ای دوست کجایی که دلم بی تو گرفته
از حرف پـرم در پیِ همصحبتم امشب


رنـجــور شده کــودکِ احسـاس درونم
محتــاجِ تـو و شانه ی ِبی منتم امشب


اینجا که شده سهم ِدلم  خانه به دوشی
آواره در ایـن شهرِ پـر از غربتــم امشب 

 
غیر از تو کسی نیست کند چاره به دردم 
من زخمی و غـارت زده از تهمتــم امشب 


تـا کِـی بنشینم بـه فــــراقِ تــو بسوزم ؟
پایان بده این درد و غم و محنتم امشب 

 
من عـاشق دلخسته ی تو سنگ صبـورم 
آغـوش تو ای کاش شود قسمتم امشب


#جوادالماسی(سنگ صبور)
@javadalmasi59    کانال اشعار

نمی بخشم...

نمی بخشم 
نمی بخشم کسانی را که در حقم جفا کردند 
همان هایی که حقم را به ناحق جابه جا کردند 


دلم خون است از دست عزیزانم نه از دشمن 
نمیـدانی عـزیـــزانـم کـه با قلبم چها کردند 
 

زدم برسینه ام سنگ کسانی را هزار افسوس 
میــان لشگری از غــم مــرا تنـها رهـا کردند 


همانهایی که روحم را به هر زخم زبان کشتند 
ودیـدم در عـزای من به تن رخت عزا کردند 


به غارت رفته دین و اعتقاد و باورم ای دوست
مرا شرمنده ام پیش خدا ، خلق خدا کردند


چه میخواهی بگویم از قضاوتهای این مردم ؟
مـرا انگشت نمـا پیش غـریب و آشنـا کردند


پرم از حرف ناگفته کسی سنگ صبورم نیست
و لعنت بر کسانی که مرا از من جدا کردند


#جوادالماسی(سنگ صبور)
@javadalmasi59    کانال اشعار

تیر نگاه...

تیرِ نگاه  ...

مـن دربــه درِ نــاز ِدوچشمـان سیـاهت 
جـــانم بــه فــدای تو و آن طرز نگاهت


ای بیــخبر از من تـو کجـایی کـه ببینی
شب تا به سحر دوخته ام چشم براهت 


شاعـر شده ام تا کـه فقط از تـو بگویم 
از خنده و از اخم و از آن صورت ماهت


آهنـگِ وفــــا میچـکد از هــــر نفس تــو 
خوشحالم از اینکه شده ام خاطرِخواهت


آغوش تو هست امن ترین نقطه ی دنیا
مـن آمـده ام تــا کــه بگیــری به پناهت 


با پـای ِخـود افتــاده به دام ِتــو زلیخا 
آزاد مکـن یـوسفِ افتـــاده بــه چاهت 


من شاعر بی نام ونشان سنگ صبورم
خوش رفته نشان قلب مرا تیر نگاهت

#جوادالماسی(سنگ صبور)
@javadalmasi59    کانال اشعار

تقدیم به شهیدان گلگون کفن ایران و حاج قاسم سلیمانی

خــداحــافـظ ای معنیِ کامـل ِاقتــــدار 
سلیمانی ای مــرد ِمیدان و پـر افتخـار 

که از نـام ِ تــو دشمنت تـــرس داشت 
که بـر چشم دشمن تـو بـودی چو خار 

مریدِ علی (ع)،مردِ حق، مــردِ بی ادعا
شبیه تو کم دیده این صفحه ی روزگار

تـو ســردارِ دلهایی هــم مالکِ اشتـری
نشاندی به سینه نشانِ خوش ذولفقار
 
به غیر از شهادت بـه دل آرزویی نبود
چـه خـوش رفتــه ای سویِ دیـدار یار

بخون شهیدانِ گلگون و حاج قاسم قسم
بجای یکی صد هزاران سلیمانی آید ببار

اگر چـه بـه دل داغ دارد وَ ایــرانِ مــا  
که از خون پاک شهیدان ماست استوار

مخور غم دل خسته از غصه سنگ صبور
که او خـواهد آمد  به پـایـان رسد انتظار

#جوادالماسی(سنگ صبور)
@javadalmasi59    کانال اشعار

دلبر دلخواه ...

دلبر دلخواه ...

به شبِ تیـره ی من روشنیِ مـاه شدی
دلبری کـرده و آن دلبـر ِدلخــواه شدی


زندگی در نظرم غیـرِ غم وغصه نبـود 
عشقِ من آمدی و چاره ی هر آه شدی


بـه فدای تـو و آن طـرزِ نگاهت گـلِ من
باخبــر باش که بر قصر دلم شاه شدی  


تو مقدس تــر از آنی که قلم شرح دهد
ذکــرِ لبـهایِ  مــنِ  شاعـرِ گمــراه شدی 


میشود با تو به سر منزل مقصود رسید 
دلخوش از اینکه تــو تنـها بلدِ  راه شدی 


غیر تو نیست کسی صاحب قلبم به خدا
مرهـمِ  زخـمِ دل و نـالـه ی ِجانکاه شدی


وصفِ چشمانِ نجیبِ تو کند،سنگ ِصبور 
حـرفِ دل از غـزلم خـوانـده و آگاه شدی ؟


#جوادالماسی(سنگ صبور)
@javadalmasi59    کانال اشعار

سهم من از زندگی ...

سهم من از تو فقط غصه و غم بوده و بس
یک دل ِخون شده و قامت خم بوده و بس 


مِهر من بود بـه تـو بیشتر از پیش ولی 
درمرامِ تو فقط ظلم و ستم بوده و بس


سنگدل سنگ ِتو را به سینه ام کم نزدم
نام تـو ذکر لبـم در همه دم بوده و بس  


مثل تـو هیچـکسی بر دلِ من زخــم نزد  
زخمهای تو کشنده مثلِ سم  بوده و بس


گله از دستِ تو هم نیست که از اول عمر 
بختِ بد ،در همه جا همقدمم بوده و بس 


سهمم از زندگی و بـازی ایـن چــرخ ِ فلک
گریه بسیار بـه لب ،خنده ی کم بوده وبس


بنـویسم همه شب درد ِدل از سنگ صبور 
همـدم ِ آه ِ جگـرســــوز  ، قلم بوده و بس 


#جوادالماسی(سنگ صبور)
@javadalmasi59    کانال اشعار

تو بگو دل ...

تو بگو دل...

تو بگو دل که بـه آهنــگِ دلت ســاز کنم 
تو بگو عشق که مـن عــاشقی آغــاز کنم 


تو بگو راز که من بشکنم این قفلِ سکوت
سرِ صحبت به تـو ای محـرمِ دل باز کنم 


تو بگو نـاز کـه بـا قیــمت جـان مشتریم 
داده دستــور دلــم ســوی ِتــو پرواز کنم


تو بگو آه که مـن خستــه ام از دربه دری 
دلِ ویـران شده را بــا تــو سرافــراز کنم 


تو بگو غم که من از قِصه ی پر غُصه پرم 
تو بیـا تــا کـه خــوشی را به دل آواز کنم


تو بگو بخـت کــه افتـــاده گره پشت گره 
با تــو حتـما گـــره از فــالِ سیـــه باز کنم 


تو بگو شعر که من شاعر تو سنگ صبــور 
آمــدم بـــا غــزلی عشق خـــود ابـراز کنم


#جوادالماسی(سنگ صبور)
@javadalmasi59    کانال اشعار

فرق ما دو تا...

فرق میان ما دوتا...

تو خنده بر لب میزنی من صحبت از غم میکنم
تو قهوه مینوشی به عشق من چای غم دم میکنم


تو رنگ ِشــادی میـــزنی بــر آرزوهــایت  وَ من 
از آرزوهــــای خـودم  میســوزم و کــم میکنم 


تو از تبـــار دلخــوشی مـن از تبــار درد و غــم 
تو رخت ِشـادی را به تن من رختِ ماتم میکنم


تو چون بهار و من خزان دردی نهان درسینه ام
هرشب بساطِ گـریه را در خـود فراهم میکنم 


تو گرمِ همصحبت ولی من مانده ام در بیکسی
مهمـانِ خـود در هــر نفس ، آهِ دمـادم میـکنم


از مـن گریـزان سایـه ام دلخستـه از نامردمی
گاهی گله از دست خود گاهی از عالم  میکنم


آری میان ما دو تا فرق  فراوان بود و هست  
سنگِ صبــورم کــه گله از ظلــمِ آدم میــکـنم 
 
#جوادالماسی(سنگ صبور)
@javadalmasi59    کانال اشعار

سینه ای پر از حرف...

من پر از حرفم اگر همصحبتی پیدا شود
آشنــایی در دیــار ِغـــربتـــی  پیدا شود 


حــاضرم تنهـاییم را بــا کسی قسمت کنم
شانـه های محکم و بی منتی  پیدا شود


خوش ندارم اشکهایم را ببیند این و آن
گریه میخواهد دلم گر خلوتی پیدا شود


پیـرِ دردم در جـوانی ، حــالِ غمگین ِمرا
خـوب میفهمد دلِ پــر محنتی پیدا شود


خـاطراتم را مرورش میـکنم، با این امید 
گوشـه ای از زنــدگانــی لــذتی پیدا شود


بد نبودم سرنوشت من چرا اینگونه شد؟
هرچـه میگردم که شاید علتی پیدا شود


نام خود را در غزل نامیده ام سنگ صبور
مینویسم حـرف ِ دل تا فرصتی پیدا شود

#جوادالماسی(سنگ صبور)
@javadalmasi59    کانال اشعار

سنگ صبور

سنگ صبــور ِدردهــای این و آنم  
امــا بـرای درد خــود بی همزبانم


مرهم بروی زخمِ هر، زخمی نهادم
اما بــرای زخــم خــود من ناتوانم 


در ظاهرم خندیدم و با کس نگفتم
در فــال مـن افتـــاده تنهایی گمانم 


زانوی غم هرشب بغل کردم نشستم 
برلب رسانده غصه هایم نیمه جانم


نفرین به بغضی که مرا از پا درآورد
قفل سکـوتـی تــا ابـد زد بــر دهانم  


هرگز نگفتم با کسی که بیکسی ها
جسم مرا آتش زد هم روح و روانم 


سنگ صبورم در پیِ سنگ صبوری
پـر میزند آیـاکسی در آسمـــانم ؟؟؟

#جوادالماسی(سنگ صبور)
@javadalmasi59    کانال اشعار

ناز چشمان تو....

«ندهد هیـچ گلی عطـر خوش بوی تو را »
نفـروشم بــه جهـان پیـچشی از موی تو را 


نـاز ِچشمانِ تــو دل برده ، بـه جان ِتو قسم  
خوش کشیده است خدا آن خم ابروی تورا


هیچـکس جـای تــو را پـر نکند هیـچ زمان 
کـار من نیـست فــراموش کنـد روی تــو را 


آن زمان غصه سفر کرد از این جان که لبم  
بوسه زد چشم و لب و شانه و بازوی تو را


من اگــر اهـلِ محبـت شده ام لطف تو بود 
چون گرفته است وجودم همه ی خوی تو را 


خـواستـم دل نـدهم ، دل نسپارم به کسی 
عــاجـزم وصف کنـم  قدرت جــادوی تو را


شـاعـر چشم دل آرای تــو شد سنگ صبور 
تـا بـه تصویـر کشد قـــامت دلجــوی تو را

#جوادالماسی(سنگ صبور)
@javadalmasi59    کانال اشعار

زلزله ...

با عرض تسلیت به ایرانیان و همشهریهای عزیزم در آذربایجان شرقی

⚫️⚫️⚫️⚫️⚫️⚫️⚫️⚫️⚫️

خبــر بد بــود از آنهم بدتر آمد 
بــلایــی نـاگهانی بــر ســر آمد

مگر کم صدمه زد سیلاب نوروز؟
زمیـن لــرزیـد و دردی دیگر آمد 

وطن ای خسته از زخم فراوان 
بـــلا پشتِ بــلا از هــر در آمد 

بـه پیش باغبــان ، گل زیر آوار 
چه گلهایی شکست و پرپر آمد

در این غم مردم ایران عزا دار 
شبیــه مـــادری غـــم پرور آمد

تسلی ِ دلِ  سنگِ صبــــورم 
قلم با سوز و با چشم تر آمد

#جوادالماسی(سنگ صبور)
@javadalmasi59    کانال اشعار

خزان آرزوها ...

مثـلِ بـرگِ خشک و زردی رو به پاییزم عزیز
بیـنهایت خستـه ام، از درد سـر ریزم عزیز 


با تو از حال خرابم هرچه بنویسم کم است
چون غروبِ تلخ ِدر غربت غم انگیزم عزیز


وای از این دنیایِ بی مهری که از بختِ بدم
میــزند خنجـر رفیـقم از کـه بگریــزم عزیز 

 
عـاقبـت ایـن لشگــر ِغمها مــرا دق میـدهد  
بس کـه غمهـا را درون سینــه میریزم عزیز


خواستی با کوهی از غمها زمین گیرم کنی 
آنچنـان که در تـوانـم نیـست برخیـزم عزیز


قـاصدکهای پـریـشان را اگـر دیــدی بپرس 
مـن هنــوزم عـاشقــم از عشق لبریزم عزیز 


هیچـکس سنگ صبــور دردهــای مـن نشد 
روز وشب با غصه های خـود گلاویـــزم عزیز

#جوادالماسی(سنگ صبور)
@javadalmasi59    کانال اشعار

شب و مهتاب ...

شب و مهتاب 

سخت است که شب باشد و مهتاب نباشد
درچشم ِپـُر ازحسرت مــان خـواب نباشد  


سخت است گرفتـار سرابی شده باشیم 
خشکیـده لب از تشنــگی و آب نبـاشد 


دنیا چو گلستان و بهشت است به شرطی
در سفــره نمکـدان شکنی بـاب نباشد


در محضــرِ هـر آدم ِفهمیـده  نشستی 
خاموش بمان گر سخن ات ناب نباشد


هرگز به وصالـی نرسد در ره معشوق  
در سینه ی دلـداده  اگـر تاب نباشد 


هرکس نشود محرم دل سنگ صبورم
هـــرگل ، گل ِنیلوفـــر مـرداب نباشد

#جوادالماسی(سنگ صبور)
@javadalmasi59    کانال اشعار

گئجه لر ...

گئجه لر ...

نه بیلیرسن نه چکیر دردی اولاننار گئجه لر ؟
یا کی حسرت اوتونا سینه یاناننار گئجه لر 


رسمیدور هر گوله آفت ویرا تئز رنگی سولار
غوصه لردن قوجالار رنگی سولاننار گئجه لر 


آیریلیخ دردی یامان دردیدی کی یاخچی بیلر 
یاغیش آلتیندا قالیب ته دولاناننار گئجه لر 


یاتا بیلمز گئجه راحت سینه سی داغلی اولان
گوزلری یاشلی اولار چوخلی زاماننار گئجه لر 


دوس ویرار دیل یاراسی، دوشمانی اونناندا بئتر
هـارا گئتسون بئله آواره قـالاننـار گئجه لر ؟


کیم بیلیر وار نه اوره لرده قالان سوزلریمیز؟
اودوکی سوزلرینی چوخدی یازاننار گئجه لر


آختـاریـر دردینـه درمــان ئلیه  سنگ صبـور
درده درمـان دولانـار دردی اولاننار گئجه لر

#جوادالماسی(سنگ صبور)
@javadalmasi59    کانال اشعار

خیاط زمانه ...


خیاط زمـانـه بـه تنــم رخت عـــزا دوخت 
آمــاده ی پــرواز شدم بال و پــرم سوخت 


دل خستـه تـر از خسته تـرین آدم ِاین شهر 
از زنـدگی و عشق بـه جـز غصه نیاندوخت 


بیچاره تر از من بـه جهان هیچکسی نیست
دیدم که کسی در خودِ من یکسره میسوخت 


از بیـکسی ام دل گله دارد بـه کــه گویــم ؟
از دوست وفا خواستم افسوس که نفروخت


از ظلم تو هم ساده گذشتم، برو خوش باش
مـــادر بـه من از کودکیــم کیــنه نیاموخت


جای گله از هیچکسی نیست که این عشق
 آتش شد و در سینه ی من شعله برافروخت 


با ایـن همه غــم نیست کسی سنگ صبـورم 
از سوختـن دم بــه دمم ، ساختــن آمـوخت

#جوادالماسی(سنگ صبور)
@javadalmasi59    کانال اشعار

کو بال پرواز...؟

«کبــوتـر بـا کبــوتـر ، بـاز بـــا بـاز»
دلت بــا مـا نبــود از روز آغــــاز 


منــم بـــازیچــه ی دستان تقدیـر
تمــام عمـر رقصیـــدم بـه هر ساز


بخـــوان آوازِخــوانِ شهـرِ قصـه
بخــوان شعرِ مرا بــا سوز و آواز


چه دردی بدتر ازاینکه دراین شهر
پـــر از دردم نبــــاشد محــرم ِراز


نمیــدانــم چــه بــد کردم که با ما  
همیـــشه  زنـــدگی دارد ســـرِ ناز


تصــور کــن شکستم این قفس را
بــرای پـــــر زدن کــو بال پرواز ؟ 

 
مخور غــم ای دل سنگ ِصبــورم
تو را این غصه هایت کرده ممتاز

#جوادالماسی(سنگ صبور)
@javadalmasi59    کانال اشعار