عشق مقدس  ...


با تو باشم بی نیاز از هـر نیازم خوب من
با همه خوب و بد دنیـا بسازم خوب من


با تـو باشم آسمان زیر پر و بال من است
با صدای خنده هایت نغمه سازم خوب من


شاعر چشمان تـو بودن برایـم آرزوست
در غزل با عشق تو من یکه تازم خوب من


با من از ماندن بگو رفتن عذابـم میدهد
در قمـار زندگی بـا تـو نبازم خوب من


نـاز چشمان نجیبت را بـه جانم میخرم
قبله ام چشمان تو ،رو به نمازم خوب من


آنقـَدَر پـاک و زلالی و مقدس نـازنین
دوست دارم پیش تو دل را ببازم خوب من


میشوی سنگِ صبـوری بـر من ِسنگ صبور
کس نباشد غیـر تو محرم به رازم خوب من

#جوادالماسی(سنگ صبور)
@javadalmasi59 کانال اشعار

پرسش این است ...


پرسش این است چـرا آینه ها تار شدند ؟
سیـنه ها سوخته با غصه گـرفتار شدند ؟


از چه رو نیست دگر هیچکسی یار کسی؟
چهره ها زرد و پر از دلهره بیمار شدند؟


روزها تیره تر از شب شده درظلمت وغم
بـی گناهـان زیادی کـه گنهکار شدند


بال و پر نیست بـه پرواز و نمانده نفسی
خاطراتی که به جا مانده دل آزارشدند


آسمان قهـر، زمین قهـر ، وفا مفت گران
همه هم صحبت یک دفتر و خودکارشدند


عشق چون بوی هـوس داد مقدس نشود
عاشقان راه هوس رفـته چنین خار شدند


سینه ها پر زغم و نیست کسی سنگ صبور
روز وشب همدم مـا غصه و اشعار شدند

#جوادالماسی(سنگ صبور)
@javadalmasi59 کانال اشعار

یوسف فاطمه (س)


«تک گـل سرسبد عـالم امکـان مهدی»
بو جهان پیکرو الحقدی اونا جان مهدی

«یوسف فاطمه نین وصفینه حیراندی قلم»
مین برابرگوزل از یـوسف کنعان مهدی

دوزدی عیسی ده مسیحانفسی واردی ولی
اوکی عیسی نی قویوب واله وحیران مهدی

فخر ایله شیعه بونا گئورکی امامون کیمدی
یـوسف فاطمه دور صاحب عنـوان مهدی

اوز نه اوز آی اوتانور چهره ی دلداره باخا
چونکه شرمنده ئدیبـدور مه تابان مهدی

عالمی گربرویوب رنگ غم وحسرت ودرد
ائدجک گلسه آقـا دردلئـره درمان مهدی

خط باطل چکئجق ظلمیلئـره گئلسه آقام
اولاجاق مونس وحامی بـه غریبان مهدی

ظلم بیـداد ائییور عالمی ماتـم بورویوب
ورجـق داعش و وهابیـه پایـان مهدی

وصف مولا ده یازیبدور رو سیه سنگ صبور
بیر نظر باخسا وئرر چون منه سامان مهدی

#جوادالماسی(سنگ صبور)
@javadalmasi59 کانال اشعار

تسلیت


باعرض تسلیت به مردم کرمانشاه و همه هموطنان

************************

زمین تلخ و زمان تلخ ومصیبت ها که آوار است
تمام سر زمیـن من از ایـن ماتـم عزادار است

دوباره یک زمیـن لرزه دوباره موج غـم برپا
به جای اشک خون جاری، ز چشم ما سزاواراست


نشسته مادری غمگین چه زجری میکشد آندم
که میداند عزیزانش چه بیجان زیر آوار است


تمام خانـه ها ویـران تمام چشم ها گریـان
بلایی که گذر ازآن شب وروزش دل آزار است


پرستوها که از ایـن شهر غریبـانه سفر کردند
نه امیدی به برگشت و نه امیدی به دیدار است


نباشد چاره ای جز صبر بدان سنگ صبور من
تمام واژه هایی که به دست غم گرفتار است

#جوادالماسی(سنگ صبور)
@javadalmasi59 کانال اشعار

نان ونمک


گله دارد دلم از بازی این چرخ و فلک
هرکه آمد به دلم زخم زده جای کمک


گله از دوست کنم یا گله از دشمن خویش
پشت هرچهره نقابیست پُر از دوز وکلک


درد بالاتر از این نیست که زخمت بزند
آنکه خورده است سرسفره ی تو نان ونمک


دفتـر مشق شبم پـر شده از دلهره ها
میکشم بار غـم عشق تو هرجا به یدک


پرم از حرف ، پـراز غربتم و دربه دری
که به اجبار به صورت زده ام خنده بزک


خسته ام ، خسته تـر از آنچه تصور بکنی
چه کنم شیشه ی احساس دلم خورده تَرَک


گفته بودم کـه بمان سنگِ صبـور ِدل من
گفتم و گوش نکردی ، بـرو اصلا به درک

#جوادالماسی(سنگ صبور)
@javadalmasi59 کانال اشعار

تو میروی ...

تو میروی و بعد تو به غم دچـار میشوم
و مـن اسیـر بیکسی چه بیشمار میشوم


تمـام آرزوی من خلاصه میشود بـه تو
تمام من! بدون تو چه تارو مـار میشوم


چه کرده ای تو با دلم، دوباره دل نمیشود؟
بـرای کشتـن خـودم طناب دار میشوم


هـزار زخـم بر دلم غریب و آشنا زدند
گل شقایقم فنـا ، بـه دست خار میشوم

نشسته چشم براه تو نیامدی به بدرقه
و این قطار آخر است که من سوار میشوم


به دوش خسته میکشم تمام خاطرات تو
و من مسافری غریب از این دیار میشوم


برای غصه های من نبوده ای سنگ صبور
پـر از گـلایـه از تـو و ز روزگار میشوم

جوادالماسی(سنگ صبور)
@javadalmasi59 کانال اشعار

بمون پای حرفهات


بمون پـای حرفهات نسوزه دلامون
بشه زندگی زهـر بـه کام دوتامون

بمون پای حرفهات که عشق جون بگیره
نـزار از غم تـو یـه عاشق بمیره

نمیدونی امـا دلـم تنگـه تنگـه
کنار تـو دنیـا واسه مـن قشنگه

بمون تـا کنارت من آروم بگیرم
فدایی نمیخوای واسه تـو بمیرم

بمونی کنـارم دیگه غـم ندارم
همه چیزمی تـو دیگه کم ندارم

اسیرم به ظلمت تویی ماه شبهام
نباشی کنـارم بدون خیلی تنهام

بمون پای حرفهات که دشمن نشه شاد
نـزارآرزومـون بشه طعمه ی بـاد

#جوادالماسی(سنگ صبور)
@javadalmasi59 کانال اشعار

دلخون


آمدی خون به دلِ خون شده ی ما بکنی ؟
پای غـم را بـه سر ِسفره ی دل وا بکنی ؟


منـکه دیـوار فـرو ریخته از زلزلـه ام
آمدی بـدتر از ایـن معرکه بر پا بکنی ؟


روز من چون شب ِظلمتگهِ بی حوصله هاست
پیش ایـن قطره چـرا صحبت دریا بکنی ؟


وعده دادی سر ِبالینِ منی لحظه ی مرگ
وای اگر لحظه ی ِجان کندنم حاشا بکنی ؟


پرسش این است چرا سهم دلم سوختن است؟
بـی جواب آمـده ای حـل معما بکنی ؟


آتشی بـر دلـم افتـاده بسوزد جگرم
بـی صدا سوختنـم را تـو تماشا بکنی ؟


برو ای دوست نبودی به دلم سنگ صبور
آمدی خون به دلِ خون شده یِ ما بکنی

#جوادالماسی(سنگ صبور)
@javadalmasi59 کانال اشعار

نگاه سرد ...


زندگی با ما نگاهی سرد دارد خوب من
فصل پاییز و خـزان زرد دارد خوب من


زندگی درگیـر در پستی بلندیهـای خود
رد شدن از کوچه ی نامرد دارد خوب من


دل ببر ،دیوانه کن ، اما مسوزان سینه ای
دل شکستن های ما پیگرد دارد خوب من


مهربانی کن کـه بعد از رفتنت عنوان کنم
لحظه های بی تو بودن درد دارد خوب من


زنده ام قدرم ندانستی چه سودم بعد مرگ
گفتن ایـن واژه ی برگرد دارد خوب من


ازصدای پـای عابـرها شنیـدم نیمه شب
کوچه ها مانند ما شبگرد دارد خوب من


صبر هم دلخسته از صبر تـوشد سنگ صبور
دور و بر بس مردم خونسرد دارد خوب من

#جوادالماسی(سنگ صبور)
@javadalmasi59 کانال اشعار

دلتنگ فرزند ...


شعری الهام گرفته از دیدار بنده از آسایشگاه سالمندان کهریزک به همراه دوستان بزرگوار به تاریخ ۱۳۹۶/۸/۱


مادری دلتنگ فـرزند است بـاور میکنی؟
دلخوش یک لحظه لبخند است باور میکنی؟


پـای حرف و دردِ دلهاشان نسشتم ساعتی
حرفشان شیرین، عسل، قند است باور میکنی


یادی ازآنهـا نکردیـم و ولی آنها هنوز
جانشان بـر جانمان بند است باور میکنی


من شنیدم مـادری یک گوشه مشغول دعا
زیـرلب درحق دلبند است بـاور میکنی؟


چشمشان پاک و زلال ودستهاشان مهربان
قلبشان دنبال پیـوند است باور میکنی ؟


من بهشت را در میان سالمندان دیده ام
چون نگاهاشان پر از پند است باور میکنی؟


این غزل امضا شده با اشک تو سنگ صبور
مادری دلتنگ فرزند است بـاور میکنی ؟

#جوادالماسی(سنگ صبور)
@javadalmasi59 کانال اشعار

سنون عشقون

جانیـما نازلی نیگاریم سنی جانان ائله دیم
سن گئلن یولارا من جانیـمی قربان ائله دیم


شاعر ئولدم کی یازام عشق و محبت سوزونی
بیلیـسَن شعرلیریمده سنی عنـوان ائله دیم


هامی آتسین منی گئوزدن حالیمافرق ائله مز
چون سنون عشقووی من سینه ده مهمان ائله دیم


سن منه گوده کی آیسان ،یوخ اُو آیداندا گوزل
بو ئورک قصرینه من چون سنی سلطان ائله دیم


سن منی ترک ائله مه گئتسون ئورک درده گئلر
اوزومی گول سنیده بـو گوله گلدان ائله دیم


یازیـرام سنگ صبورام گئجه نیـن عالمیـدی
سنون عشقون گئوزلیم چون منی ویران ائله دی

#جوادالماسی(سنگ صبور)
@javadalmasi59 کانال اشعار

خشکیده لب از تشنگی وآب نباشد


سخت است که شب باشد و مهتاب نباشد
درچشم ِپـُر ازحسرت مان خواب نباشد


سخت است گرفتـار سرابی شده باشیم
خشکیـده لب از تشنگی و آب نبـاشد


دنیاچو گلستان و بهشت است به شرطی
در سفره نمکـدان شکنی بـاب نباش


آن پیـر خردمند چنیـن گفت به مردم
گفتـه نشود حرف، اگـر نـاب نبـاشد


هرگز به وصالـی نرسد در ره معشوق
در سینه ی دلـداده اگـر تاب نباشد


همصحبت من باش، ولی پیشتر از ـ آن
عکسم زده دیـواری و در قاب نباشد


هرکس نشود محرم دل سنگ صبورم
هـرسرکـه برازنده ی گرداب نباشد

#جوادالماسی(سنگ صبور)
@javadalmasi59 کانال اشعار

دوست دارم....


دوست دارم در شبم چون مـاه تابانم شوی
من خدای عشق تـو باشم به فرمـانم شوی


دوست دارم شاعـرچشمان تـو باشم ولی
آنقَدَر از تـو بگویم تـا غـزلخـوانم شوی


صاحب قلب تـو من بـاشم وقلبم آنِ تـو
مونس جـان تـوباشم مونس جانـم شوی


پـادشاه عالمم روزی که بـا تـو همقدم
دست در دستان هم در این خیابانم شوی


آرزو دارم شبی بـا نم نم بـاران و مـاه
میزبانت بـاشم و نـاخوانده مهمانم شوی


من همان صیدم که با پای خودافتاده به دام
تـا در اغوش خودت گیـری وزندانم شوی


میزند سنگ تـورا بـرسینه اش سنگ صبور
ای که هستی درد من ای کاش درمانم شوی


#جوادالماسی(سنگ صبور)
@javadalmasi59 کانال اشعار