صبر کن ....


صبر کن آخـر پاییز کـه شد بعد برو
رفتنت دردغـم انگیزکـه شد بعد برو


بیت بیت غزل از آن ِ تـو و ، در نظرت
شعر من تحفه ی ناچیز که شد بعد برو


بعد تـو رو به فنـا میـروم و شهر دلم
غارت از حمله ی چنگیز که شد بعد برو


ازنگاه بدِ باران دل من خون شده است
چشم باران به تو هم هیز که شد بعد برو


بعد تـو شیشه ی احساس دلم میشکند
تکه های دل من ریـز که شد بعد برو


همه ی عمر اگـر داد زدم عشق منی
کاسه ی صبر تو سرریزکه شد بعد برو


گفته بودم که بمان سنگ صبور دل من
نوبت مـردن دهلیـز کـه شد بعد برو

#جوادالماسی(سنگ صبور)
@javadalmasi59 کانال اشعار

از سرسفره ی یلدا ....

از سر سفره ی یلدا صفا کم شده است
قامت مهرو محبت به جفاخم شده است


بی وفایی شده سرلوحه ی این سینه ی ما
مهربانی همه جا واژه ی مبهم شده است


بیکسی درد کمی نیست دراین شهرشلوغ
آینه مانده که همصحبت آدم شده است


هیچکس نیست به درد دلمان گوش کند
همنشین من و تو آه دمادم شده است


فاصله روز به روز بیشتر از قبل شده
هردلی سوخته و ناله ی پرغم شده است


همه سرگرم به دنیای مجازی شده ایم
گوشی و تبلت مامونس وهمدم شده است


شب یلدای دگر ،بیکسی و،سنگ صبور
دور هم بودنمان حسرت هردم شده است

#جوادالماسی
@javadalmasi59

سرای بیکسی ...


‍«در این سرای بیکسی کسی دم از وفا نزد»
بر این غریب بینـوا کسی دم از صفا نزد


پرنـده ای پر از غمم شکسته بال آرزو
به بالهای زخمی ام چـرا کسی دوا نزد ؟


نه آشناست دربرم نه آن غریبه ی غریب
به جز صدای خسته ام کسی مرا صدا نزد


من ازغریب وآشناچه زخم ها که خورده ام
چرا گره به بخت من خدا بـه جز بلا نزد ؟


اسیـر دست سرنوشت مچاله میشوم شبی
کـه مقصدی برای من به غیر ناکجا نزد ؟


بگو کجا بیان کنم شکایت از جفای تـو ؟
به عشق من شبیه تو کسی که پشت پا نزد


برای غصه های من نبوده ای سنگ صبور
هزار حیف بـر دلم صدا بـه جز شما نزد

#جوادالماسی(سنگ صبور)
@javadalmasi59 کانال اشعار

شب یلدای من امسال ...

شب یـلدای من امسال چراغـان شده است
سر این سفره عزیزیست که مهمان شده است


نـاز کـن نـاز بـرازنـده ی تـو بـاشـد و بـس
بیکسی های دلم پیش تو جبران شده است


قلـم عـاجـز کـه کنـد وصف تو ای ماه تمام
غصه بـا بـودن تـو راهـیِ زندان شده است


بـه فـدای تـو و چشمـان تـو ای خوب ترین
به صفای قدمت دل چه غزلخوان شده است


دلخـوشی هـای جهـان بـا تـو به معنا برسد
همه ی ثانیه ها با تو گل افشان شده است


آخـر معــرفت و عشق و وفـا یعنی تـو ...
گذر از غصه و غم با تو چه آسان شده است


چه خوش است حال دل عاشق توسنگ صبور
جلوه ی ماه در این خانه نمایان شده است

#جوادالماسی(سنگ صبور)
@javadalmasi59 کانال اشعار

تو برعکس منی....


تو بـرعکس منی دوسم نداری
منو بـا غصه هام تنهام میزاری

هزارتـا مثل من دیونه داری
خاطرخواهاتوهرشب میشماری

تـو برعکس منی و غم نداری
نمیسوزه دلت ماتـم نـداری

پـر از حرفی و اما همزبونی
بـرای درد دلهات کم نداری

تو برعکس منی و غم ندیدی
گل حسرت ازاین دنیا نچیدی

نمیتونی بفهمی حال من رو
به هرچی که دلت خواسته رسیدی

شبی تـاریکم و محتاج نورم
پراز دردم ولی سنگ صبورم

سراغم رو میاد روزی بگیری
که من نیستم عزیزم توی گورم

#جوادالماسی(سنگ صبور)
@javadalmasi59 کانال اشعار

اخرین عشق ...


نام زیبای تو آمد شد گل افشان دفترم
تا بدانی ازهمیشه من به تو عاشق ترم


باز بیدارم به یادت مثل هر شب امشبم
آتشی سوزانده از عشق ات تمام پیکرم


باز یادت در دلم امشب قیامت میکند
بی تو بودن تا ابد هرگز نباشد باورم


آنقَدَر پـاک و نجیبی وزلال و دلفریب
در قفس باشم به سویت با قفس من میپرم


بی تـو میمیرم بمان و تا ابد ترکم مکن
عشق اول هستم و ،هستی تو عشق آخرم


آمدی با قلب من خوش همزبانی میکنی
ازمحالات است عشقم من ز عشقت بگذرم


هیچکس مانند تـو سنگ صبور من نشد
محرم اسرار من هستی و هـم تاج سرم

#جوادالماسی(سنگ صبور)
@javadalmasi59 کانال اشعار

دل تنگ...


مدتی هست کـه بین منو دل جنگ شده
عرصه ی رد شدن از تو، به خدا تنگ شده


مدتی هست که تو صاحب قلبم شده ای
طپشِ قلب و دلم بـا تو هماهنگ شده


قبل تو زندگیم ساز خوش آهنگ نداشت
درکنار تو ولی خوب وخوش آهنگ شده


قبل تـو زندگیم غیر غـم و غصه نبـود
با تو امـا غم دل ،رفته و بـی رنگ شده

یک نفرآمـده از شهـر وفـا ثبت کنیـد
پاسخ آیـنه اینبار بـه جـز سنـگ شده


چشم تو چون غزلی ناب ودوبیتی است لبت
که بـه جز از تـو نوشتن به قلم ننگ شده


مثل هرشب به غزل داد زند سنگ صبـور
دلم امشب بـه صدای نفست تنگ شده

#جوادالماسی(سنگ صبور)
@javadalmasi59 کانال اشعار

رسیده ام ته خط....


«رسیده ام تـه خط به انتـهای خودم»
دلم گرفته از همه حتی ازخدای خودم

نه مرهمی به مـن است برای زخم دلم
بغل کشیده ام آری سر پر بـلای خودم

غریب خانـه و شهرم بگو کجا بـروم ؟
حصارغصه کشیـدم به انزوای خودم

شکسته تر از سـن و سالـم و اکنون
خودم نشسته ام امشب درعزای خودم

قفس شکسته و صیـدی رها به پروازم
نمانده نـای پریـدن در هوای خودم

نه فال حافظ من خوش نه فال قهوه ی من
که هم صدا نشنیدم به جز صدای خودم

برای غصه وغمها نبـوده سنگ صبـور
دلم گرفته و تنگ است تنگ برای خودم

#جوادالماسی(سنگ صبور)
@javadalmasi59 کانال اشعار

تو دعا کن....


تودعا کن که کمی حال دلم خوب شود
کمتر از غصه ی تو این دلم آشوب شود


تو دعـا کن که فراقت کمرم خم نکند
یا کـه سهم دل من طاقت ایـوب شود


بی تـو این ثانیه ها قاتل جانم شده اند
چون محال است به دل عشق تو سرکوب شود


بوی پیراهن یوسف همه جا پرشده است
دوری و ناله چـرا قسمت یعقوب شود ؟


هرکجا عطر تو پیچید همانجاست بهشت
چونکه آغوش تو آن خانه ی محبوب شود


ماه من هستی و دلباخته ات را مپسند
پیش چشمان همه ، باخته! مغلوب شود


نیست غیر از تو کسی همدم این سنگ صبور
در کنار تـو فقط حـال دلم خوب شود

#جوادالماسی(سنگ صبور)
@javadalmasi59 کانال اشعار

دیرآمدی....


نازنین دیر آمدی ، این آمدن هایت چه سود؟
آن زمان محتاج تـو بودم دلت بـا مـن نبود


نوش دارویی که بعد از مرگ سهراب آمدی
با تو بودن را کسی ، دربیکسی از من ربود


ظاهـری میخنـدم و، میسوزم ازدرد درون
چون کتاب کهنه ای از هم گسسته تـار و پود


بـارهـا از آینـه پرسیده ام بیـچاره مـن
صاحب قلبم تو بودی، صاحب قلبت کـه بود؟


دیـر شد فهمیدنم در پیـچ و تـاب زندگی
هیچکس اندازه ی حرفی کـه میگوید نبود


تازه فهمیدم من از این رود ِدر جریان ِعمر
گاه گاهی میشود بسته درِ تـوبـه چه زود


باز هم شرمنده ات چون شاعرتِ سنگ صبور
سوخت درخود باعث ِخودمرگیِ خود را سرود

#جوادالماسی(سنگ صبور)
@javadalmasi59 کانال اشعار

بنویس قلم


بنـویس قلم آب گذشت از سرم امشب
من ماندم وتو، برگه ای ازدفترم امشب


بنـویس قلـم شعله بکش باز بسوزان
دلخونم و دلخونم و دلخون ترم امشب


ای عشق چه کردی که چنین مست و خرابم ؟
هم لالم و هم کـورم و حتی کَرَم امشب


در فالِ من ِغمزده پایان به خوشی نیست
خط میزنم از ریشه همه بـاورم امشب


در کنج قفس ماندم و فریاد رسی نیست
بغضی به گلو مانده شکسته پَرَم امشب


ازبخت سیـاه و دل خود من گله مندم
مرهم نشده اشک بـه چشم ترم امشب


بنویس قـلم حـرف دلِ سنگ صبورم
شاید کـه شود این غـزل آخرم امشب

#جوادالماسی(سنگ صبور)
@javadalmasi59 کانال اشعار

مادر ...


(تقدیم به تمام مادرانی که آسمانی شده اند )

************************

سن گئـدن سُورا دنیـا منه تار اولدی آنا
منیلن گوز یاشی هـر ثانیه یار اولدی آنا


باغبانیـم سئنیدون، غنچه ی نو رس منیدیم
دور نظر ائت بو گلون گورنئجه خار اولدی آنا


بوش قالیبدور یئرون اُوئده باخیرام اوتلانیرام
غم هجرون منه ده چوبـه ی دار اولدی آنا


غم سیخاندا اورگی دردیمه درمان سنیدون
بیر نظر ائت کی اورک درده دچار اولدی آنا


گجه گوندوز یانارام چون باشیمین تاجی گئدیب
هرکس احوالیمی بیلدی منه زار اولدی آنا


گجه نین عالمی غمنَئن یازیـری سنگ صبور
سن گئدن سورا دنیـا منه تـار اولدی آنا

#جوادالماسی(سنگ صبور)
@javadalmasi59 کانال اشعار

بیکسی ...


دوباره شب ،دوباره غم، دوباره درد بیکسی
دوباره من «قمیشی »و پرنـده های قفسی


غریب شهر و خانـه ام شکسته بـال آرزو
به غیر سایه ی خودم نمانده دوروبرکسی


هزار حرف بردلم برای گفتـن است ولی
چه چاره ای به غم کنم نبوده یک همنفسی


نشسته روبـروی من دوباره خاطرات تو
و در سکوت مطلق ام نبـوده فریاد رسی


من ازتو دل بریدم و تو هم بریده ای زمن
نه راه پیش مانده و نه راه مانـده بر پسی


من از تو نه ! از خودم پر از گلایه میشوم
نه تـو عزیز من شدی نمانده بردل هوسی


به لحظه های آخرت رسیده ای سنگ صبور
چه زود دیـر  میشود دراین سرای بیکسی

#جوادالماسی(سنگ صبور)
@javadalmasi59 کانال اشعار

نقاش


اگر نقاش بودم این جهان را ، بدون غصه و غم میکشیدم
برای سینه ها مهر و محبت ، به لبها خنده هردم میکشیدم


اگر نقاش بودم قلبها را ،بدور از کینـه و نفرت ، خیانت
تمام غنچـه های آرزو را ،بدور از آفت و سم میکشیدم

تمام دشتها را از شقایق ، تمام چهره ها را صاف و صادق
حیاط خانه های بیکسی را ،پُر از گلهای مریم میکشیدم


برای هر دلِ زارو شکسته ،برای خسته ی از پا نشسته
برای بغض های درگلوهم ،به هردردی که مرهم میکشیدم


برای هر دلی دلداده ای پاک ، و عشقی بی هوس درسینه ای چاک
تمام کوچه ها را عاشقانه ، و بارانی که نـم نـم میکشیدم


به شبهایی که تاریک است! نوری ، برای غصه ها ! سنگ صبوری
کنار هم پر از مهر و محبت ،جهانی سبز و خرم میکشیدم

#جوادالماسی(سنگ صبور)
@javadalmasi59 کانال اشعار

شاعر گمنام


گمنام تریـن شاعـر چشمان تو هستم
سرمست ترین مرد غزلخوان تو هستم


گرجان طلبی چون وچرا نیست به کارم
سربازترین گوش بـه فرمـان تو هستم


سرتاسر این کـوچه نوشتم که بدانی
شب تا به سحرسربه گریبان تو هستم


چتری به سرم باز کن از مهر و محبت
من تشنه لب و تشنه ی باران تو هستم


شهری شده آواره ی عشق تو ولی من
مجنونم و مجنونم و حیران تو هستم


نفریـن قلم بـر من اگر از تو نگویم
از عشق تـو آبادم و ویران توهستم


درآینه دیدم که تویی جای خود من
پیغنبـرعشقـی و مسلمان تو هستم


من عاشق دلخسته ی تو سنگ صبورم
گمنام ترین شاعر چشمان تـو هستم

#جوادالماسی(سنگ صبور)
@javadalmasi59 کانال اشعار

شب بخیر...


شب بخیر ای بـاعث شب گریـه ی پنهانیم
شب بخیر ای مُهر عشقت خورده بر پیشانیم


مثل هرشب در تب عشق تو میسوزم خوشم
شب بخیر ای آنکه بـا عشقت مرا سوزانیم


درخودم گم گشته ام احساس غربت میکنم
شب بخیر ای باعث ایـن حالت بحـرانیم


دلخوشم با عشق تو هرشب خرابت میشوم
شب بخیـر ای باعث آبـادی و ویـرانیم


هرطرف رو میکنم یاد تو جولان میدهد
شب بخیر ای تک دلیل این جنون آنیـم


شهر دریای دلم با یـاد تـو طغیان کند
شب بخیر ای باعث ایـن حالت طوفانیم


مثل هر شب میکند یاد تـورا سنگ صبور
شب بخیر ای مهر عشقت خورده بر پیشانیم

#جوادالماسی(سنگ صبور)
@javadalmasi59 کانال اشعار

این همه آزار چرا..


منکه خود دربه درم این همه آزار چرا؟
این همه زخم زبان بـر من بیمار چرا ؟


منکه یک خانه ی ویران شده از زلزله ام
همه شب خاطره ها بر سرم آوار چرا ؟


هرچه کردم که نشد چرخ به کام من و تو
از گلستان جهان سهم دلم خـار چرا ؟


مدتی هست که من مرده ام و هیچکسی
نیست جز آینه ها بـر من عزادار چرا ؟


مثل یک کشتی طوفان زده درموج بلا
نیست فریاد رسی بـر من ناچار چرا ؟


گله ای نیست در این معرکه ازدشمن خویش
این همه ظلم و جفا از توِ دلدار چرا ؟


یک نفر نیست به غمهای دلم سنگ صبور
دست و پا میزنم و نیست پرستار چرا ؟

#جوادالماسی(سنگ صبور)
@javadalmasi59 کانال اشعار