زبانحال رباب

زبانحال رباب ...

کـربــــلاده بیــر آنــا حـالـی پــریشانــدی حسین
سینه سی دیرناق یاراسیننان دولی قاندی حسین 
اصغره لای لای چالیـر یـاتمیــر ولی دیلسیــز بالا 
سوت یـوخـی تشنه ملر آهوسی گریـاندی حسین
***
ئیلدی مهمان نــوازی خــوش قـونـاخدان حرمله 
غونچامی گول آچمامیش دردی بوداخدان حرمله
چـوخ وارییدی آرزوم تـا بـوی چکیب اصغر قاچا
اصغری دیـل آچمامیـش سالدی ایـاخـدان حرمله 
***
مـن ربــابـم ســوز آهیـــم آسمــانــی داغلیــار
حـالیما گـولـرده قـوش یـرلرده داشلار آغلیــار
بیـکسم ، آوارییــم ،چــوللرده اصغــردن سـورا
بیـر آنـانین اوغلو اولسه گـوزلرین کیم باغلیار
 ***
من ربــابــم کی منیـم احــوالیـمه سو آغلادی
بـوش قالان گهواریه بـاخــدیم هیاهو آغلادی
حـرمله صیــاد اولوب جیرانیمی صید ئیلدی
هــربـالاسی اوخــلانان چــوللرده آهو آغلادی
***
من ربـابـم قـاره می اصغـر اولنن سویمادیم
اصغریم منن اگر دویسا من اوننان دویمادیم
حـرمله تیـر سه شعبه آتدی اولدوم خونجگر 
اوغلوم اولدی یاسه باتدیم بخته ور من اولمادیم
***
سوت یوخوم شرمنده یم حالی پریشاندی بالام 
شاهد اول الله لب عطشانیدی اوخلاندی بالام 
ای گـــرفتـــاران ویـرون چنــگ تــوسل اصغره 
آلتـی آیلیــخدی ولی هـــر درده درمـاندی بالام 

#جوادالماسی(سنگ صبور)
@javadalmasi59    کانال اشعار

ناز چشمان تو...

ناز چشمان تو...

ناز چشمان تو را باید به هرقیمت خرید
بس خـدا چشمان زیبای تـو را ناز آفرید

شاعرانه در غزل وصف تورا باید نوشت
باقفس حتی به سویت عاشقانه پرکشید

بیخیال از هر غروری پیش تو زانو زد و
بوسه را پیوسته از لبهای تو منت کشید

مثل سایه هـر کجا باید به دنبال تو بود
پـا بـه پـای تـو زمان شادی و غمها دوید

بیکسی و لشگر غمها به سویم حمله ور
حال دل بد بود و عشق تو به فریادم رسید

عاشق چشمان زیبای تو شد سنگ صبور
دل تو را دید و پسندید و به قلبم برگزید

#جوادالماسی(سنگ صبور)
@javadalmasi59 کانال اشعار

باب کرم...

باب کرم ...

غملی احوالیمی سن سوز قلم نن خبر آل
کربلاده نه اولوب ظلم و ستم نن خبر آل
 
دئمه بیـرگونده نیه زینب کبـری قوجالیب
یدی قارداشی اولن باجینی غم نن خبر آل

چوخ رشیدیدیدی خانیم بیله کی تاریخ یازیب
اوجا بوی قامتیمی قامت خم نن خبر آل

نـدور علت چکلیـب عــرش معلی آیـه قرا 
بـاشی دالدان کسیلن شـاه کرم نن خبر آل

نه گلیبدی ایکی قول بیر گوزه مشکی جالانیب
نهر علقمده یاتان صاحب علم نن خبر آل

خیمه لر یاندی گلیب غارته چون لشگر کین 
معجـری اوتـدا یانان  اهل حرم نن خبر آل

اوزونه سیلی دئییب واردی ایاخلاردا یارا 
بیر تیکانیخدا قاچان خیردا قدم نن خبر آل

کیم ویرا چنگ توسل الی بوش گئتمیئجغ 
درده درمـان الیـن بـاب کــرم نن خبر آل

دیل آچاننان چاغیریب آدووی بو سنگ صبور
سنـه مـن عـاشقم ای شاه ، ننم نن خبر آل

#جوادالماسی(سنگ صبور)
@javadalmasi59    کانال اشعار

قربانگاه عشق...

قربانگاه عشق...

نیزه داران را خبر کن چونکه سر آماده است
از بـــرای پـرکشیـدن  بـال و پــر آماده است

نیـزه و شمشیر و سنگ و تیــر می بـارد اگر
سینه ای غمگین و خسته چون سپر اماده است

گلفــروشی در بیــابــان بــلا گل میفـروخت
یک به یک هفتاده دو قرص قمر آماده است

خــارهای این بیـابـان هــم شهادت میدهند 
دختری دردانه بر خوف و خطر آماده است

جنس دلهاتــان مگر از سنگ بــاشد ظالمان  
بر شما دنیـا پرستان سیم و زر آماده است

تیــر از چله رهــا شد زیـر لب آهستــه گفت 
هــم پـدر هــم حنجــر نــاز پسر آماده است

میرود با پای خود بر سوی قربانگاه عشق
مشتری بر ناز او صاحب نظر آماده است

باغ تشنه غنچه تشنه باغبان لب تشنه تر
تا که سیرابش کند با چشم تر آماده است

مــاه را بــا اختـرانـش بــر اسارت میبـرند 
لحظه لحظه بیکسی در این سفر آماده است

افتخـار نـوکــری دارد بـه دل سنگ صبـور
روز محشر تـا کنی بـر او نظر آمـاده است

#جوادالماسی(سنگ صبور)
@javadalmasi59    کانال اشعار

اول و آخر علیست..

اول و آخر علیست ...

《شاه ملک لا فتی و ساغی کوثر علیست》
از برای دین ما محکمترین لنگر علیست 

بر عدالت معنی و مفهوم مطلق مرتضی ست
هم دل و هم دلبر و هم حیدر وصفدر علیست

همنشین هر یتیم و سائل و درمانده ها
پهلوان و فاتح بر قلعه ی خیبر علیست 

در غدیر خم چنین فرمود بر یاران خویش
هرکه را من رهبر هستم بعد من رهبر علیست

مشتری بر ناز مولایم علی باشد خدا 
بر زمین و آسمانها سید و سرور علیست

شاعران عاجز ز وصفش واژه ها آواره اند
هرکه را بهتر تو میدانی از آن بهتر علیست

در عدالت یکه تاز عرصه ی میدان حق
در گلستان جهان از هر گلی سرتر علیست

ذکر نامش هردلی را مست و شیدا میکند
بـر دل دیـوانه ی مــا اول و آخـر علیست 

در مقامش من چه گویم که نبی فرموده است
شهر علمم من ولی شهری که بر آن در علیست

آنکـه از هـــر دلربــایی ، دلربــایی میـکند
همنشین و همسر صدیقه ی اطهر علیست

وصف مولا را نوشته رو سیه سنگ صبور
غم ندارد در دلش چون شافع محشر علیست

#جوادالماسی(سنگ صبور)
@javadalmasi59    کانال اشعار

باب الحوائج...

باب الحوائج...
《فراتین اوسته یاتانیم لای لای 》
   مثـال آی تک بـاتـانیم لای لای 
گوز آچ ابالفضل کمکیم یوخدی
بو چولده الدن تـوتـانیم لای لای

   هر درده معالج ـ یا باب الحوائج 

باشووی گل سینمه قوی قارداش
بزم عزا جامه نی سُوی قارداش
ور سَسیمه سَس یـل ام البنیـن  
باب الحوائج اوجا بوی قارداش

  هر درده معالج ـ یا باب الحوائج 

جهانــدا گلمـز سنه تای قـارداش
آل بنــی هـاشیـمه آی قــارداش 
معدن غیــرت سـن اولـن سورا 
قیـزلاریم حـالینه وای قارداش
 
  هر درده معالج ـ یا باب الحوائج 

معجری اوتـدا یـاناجـاق ای وای 
ساغا سولا هی باخـاجـاق ای وای
رقیــه سننن سـُورا ال سینــه ده  
تیکاننار اوسته قاچاجاق ای وای

  هر درده معالج ـ یا باب الحوائج 

#جوادالماسی(سنگ صبور)
@javadalmasi59    کانال اشعار

لاله های در خون..

لاله های در خون...

《هفـتـــادو دو آزاده ، آزاده ی دلـــداده》 
بر گرد رخ جانان ، بنگر سر و جان داده

هفتادو دو گل عطشان ، گردیده به خون غلطان
با تیر و نی و خنجر  ، افتاده زمین بی جان 

لبیکَ حسین لبیک(۴)

هفتاد و دو قربانی ، چون شمع فروزانی 
از نــور ســر آنها ، صحــرا شـده نــورانی
 
هفتاده و دو دل مجنون، غلطیده ولی در خون
چشمان فلک گریان ،از جـور و جفــای دون

لبیکَ حسین لبیک(۴)

هفتادو دو برگ یاس ، سر منشَا ِهر احساس
در درس جـوانمـردی ، فـرمـاندهشان عباس 

هفتاده و دو گل پـرپـر، چون لاله و نیلوفر 
روبه صفتـان شیـران ، لب تشنه بریدند سر

لبیکَ حسین لبیک(۴)

#جوادالماسی(سنگ صبور)
@javadalmasi59    کانال اشعار

پرستوی مهاجر...

پرستوی مهاجر ...

خـانـه ی آبـاد دل را غصه هـا ویـرانه کرد 
با که گویم غم چها با این دل دیـوانه کرد

دل نمی بنـدم اگـر بــر دلبــری هـای کسی 
بـی وفــاییها مـرا چون با همه بیگانه کرد 

چـون نمیفهمد کسی حـال خـرابم را رفیـق 
بیکسی هــایم مـرا حتـی غـریب خانه کرد

نیمه شبها تا سحر با خویش خلوت میکنم
پیـله ی تنـهاییـم شـایـد مــرا پــروانـه کرد

میـروم امـا نمی دانم مــرا مقصد کجــاست 
چون پرستو وقت کوچ آمد که ترک لانه کرد

در بـهارم آفتـی زد نــاگهـان بـــر ریـشه ام 
مثل گل پــرپــر میـان خاک این گلخانه کرد

راز دل بـا آسمان گفتـم دلش را غــم گرفت 
آسمان بـر حـال و روزم گریه ی مردانه کرد

مینویسد حـرف دل را در غـزل سنگ صبور
شاید این شعر و غزل روزی مرا افسانه کرد

#جوادالماسی(سنگ صبور)
@javadalmasi59    کانال اشعار

حسرت بسیار...

حسرت بسیار ...

دلم از بیکسی ام نیمه شبی تار گرفت 
دلم از اینهمه غــم ، اینهمه آزار گرفت 

آمـدم تـا کـه شکایت کنم از چرخ فلک
این دل غمزده از حسرت بسیار گرفت 

هرکه آمد به دل غمزده ام غصه نهاد 
کو طبیبی که سراغ از من بیمار گرفت 

گله پشت گله از بازی تقدیر چه سود
به هم آغوشی گل در بغل خار گرفت 

میل دیدار تـو دارد دل وامانده ی من 
گـذر تلخ زمــان فـرصت دیـدار گرفت 

خواستم تا بنویسم غم دل سنگ صبور
دفترم شعله کشید و دل خودکار گرفت

#جوادالماسی(سنگ صبور)
@javadalmasi59    کانال اشعار

ترانه ـ یاغدی یاغیش..

یاغدی یاغیش ...

《ای گوزل باخیش ـ منیله دانیش ـ کوسمه سن باریش ـ دونیامسان》
آیریلیخ دیمه ـ بیلمیسن مگه ـ سن بو قلبیمه ـ سولطانسان 

وای دنه دنه یاغدی یاغیش، سنی یادیما سالدی یاغیش
هرگجه گونوز کوچه لرده  ،صبریمی الدن آلدی یاغیش

آغلییب گولک ـ غمللری بولک ـ گوز یاشین سیلک ـ گوزللردن
همقدم اولاخ ـ  ییخیلیب دوراخ  ـ گل کی دویمیاخ ـ سوزللردن   

وای دنه دنه یاغدی یاغیش، سنی یادیما سالدی یاغیش
هرگجه گونوز کوچه لرده ،صبریمی الدن آلدی یاغیش

قاش گوزی قارا ـ   من سنه فدا ـ ناز وخوش ادا ـ دیلبرسن
ایسترم سنی ـ ایسته سن منی ـ ئتمه دوشمنی ـ سرورسن

وای دنه دنه یاغدی یاغیش، سنی یادیما سالدی یاغیش
هرگجه گونوز کوچه لرده ،صبریمی الدن آلدی یاغیش

#جوادالماسی(سنگ صبور)
@javadalmasi59    کانال اشعار

حضرت علی ....

حضرت علی (ع)

《بـه خـداونـد قسم عالی و اعلاست علی 》
 ساقی کـوثـر و هـم سرور و مولاست علی 

در مقامش چه بگویم که همین قدر بس است
لایـق همسری حضـرت زهـــراست علی 

در پــی ِواژه بــرای وصف او گشت قلم 
نتـوانست ز بس عــالی و والاست علی

هرچه از مرحمت او بنویسیم کم است 
قطره هستیم بـه ولله کـه دریاست علی

چـونکه بـرگشت ز معراج پیمبر فــرمود  
آسمان رفتم و دیدم که درآنجاست علی

نظری خاص به او داشت خداوند کریم
زاده ی کعبه و آن خانه ی یکتاست علی 

اینهمه فخــر بــه زیبــایی یــوسف نکنید 
چـونکه زیباتر از آن یوسف زیباست علی 

دست ِخـالی نـرود هیـچکس از درگه او 
بهتــر از بهتــر و آقــاتـر از آقــاست علی

گرچه از بار گناهان خجل این سنگ صبور
دلخوشم شافع در محشر و عقباست علی

#جوادالماسی(سنگ صبور)
@javadalmasi59    کانال اشعار

بازی چرخ فلک

بازی چرخ فلک...

وقتی کـه دل آزرده از ظلم عـزیـزان میشود
وقتی که سینه زخمی از تیغ رفیقان میشود
 
در سینـه بـرپـا کن عــزا بر آرزوهــا بـاغبــان 
وقتی که گل پژمرده در آغوش گلدان میشود

ازسینه خـوبی میـرود رو بـه بـدی می آورد  
وقتی شکستـن عـاقبت سهم نمکدان میشود

بر عشق هم شک کرده ام از دلبری دیگر مگو
وقتی که از هم رد شدن اینگونه آسان میشود

در بازی چرخ فلک ماندم که مردی از چه رو
محتــاج نـامـردان بـرای تکه ای نـان میشود

فرقی ندارد در کجا باشی تو ای سنگ صبور 
وقتی جهان در چشم تو بدتر ز زندان میشود

#جوادالماسی(سنگ صبور)
@javadalmasi59    کانال اشعار

خلوت شبانه...

خلوت شبانه...

《ما بـه درد بیکسیهای خـود عادت کرده ایم》
  نیمه شبها تا سحر با غصه خلوت کرده ایم 
 
بـی وفــایـی در مــرام مــا نمی گنجـد ولی 
بی وفایی کرده با هر کس رفاقت کرده ایم

بارهـا هـر نیمه شب مـا در میــان گریه ها  
بیشمار از ظلم ایـن دنیـا شکایت کرده ایم

آنکه ناحق این دل دیوانه را سوزانده است 
واگـذارش بــر خــدا روز قیــامت کرده ایم

بی خبــر از آنچـه بـود و اتفاق افتــاده است 
حق و ناحق خوب و بد آنرا قضاوت کرده ایم

آنچنـان شرمنـده ایم از  محضـر پــروردگار
بسکه از روی ریـا حـق را عبــادت کرده ایم

دستگیـری کـرده باشیم هــر زمان افتاده را 
کعبه را گـویـی نـرفته مــا زیارت کرده ایم

از غــم و از بیکسی دیگر مگو سنگ صبــور
ما بــه درد بیکسیهای خـود عادت کرده ایم

#جوادالماسی(سنگ صبور)
@javadalmasi59    کانال اشعار

عشق یعنی تو...

عشق یعنی تو...

لذت و دلخـوشی مـن بـه جهان یعنی تو
سبب شـادی و شـور و هیجــان یعنی تو

مثل خون در رگ من هستی و جانی به تنم
بـاعث هــر طپش و ایــن ضربـان یعنی تو

اثری از خود من نیست که من هیچم وهیچ
بــرمـنِ هیــچ همه نـام و نشان یعنی تو

در کنـار تـو چـه خوش میگذرد ثانیه ها
گــذرِ عـالی و شیــریـنِ زمــان یعنی تو

گـله از بیــکسی و غصـه و غمها نکنــم
حس ِ آرامش ایـن روح وروان یعنی تو

بر من و غصه وغمهای منی سنگ صبور
من غـارت زده را  تـاب و توان یعنی تو

#جوادالماسی(سنگ صبور)
@javadalmasi59    کانال اشعار

عاشقم دیوانه وار..

عاشقم دیوانه وار...

《عاشق اولدوم گوزلره بالدان شیرین اوسوزلره شانه ویریلمیش تللره یار》
عطری وئرسن گوللره خوش نغمه نی بولبوللره من بوسه ویرام اللره یار

سن منیمسن من سنون والله گوزلدی گوزلرون سنسن منیم تک دلبریم یار
دردیمین درمانی سنسن قلبیمین سولطانی سنسن
غم گونونده یاوریم یار

عاشقم دیوانه وار من خزانم سن بهار ای منه ایل وتبار
روزگار ای روزگار اولموشام عشقه دچار ای منه صبر وقرار 

جانِ جانان سن ـ درده درمان سن ـ راحت جان سن
قلبه سلطان سن ـ باغ و بستان سن ـ دین و ایمان سن

قاش قارا گوزلر قارا ازبس گوزلسن آی پارا سن قلبیمه ویرما یارا یار
عطروی داغدان داغا هم باغچادان باغدان باغا یئل سپدی هر دامنان داما یار

ای گوزللردن گوزل ای باعث شعر و غزل ای مهربان وهمسفر یار
ای محبت معدنی سنسن وفانین گولشنی ای سوزلری قند وشکر یار

عاشقم دیوانه وار من خزانم سن بهار ای منه ایل وتبار
روزگار ای روزگار اولموشام عشقه دچار ای منه صبر وقرار 

جانِ جانان سن ـ درده درمان سن ـ راحت جان سن
قلبه سلطان سن ـ باغ و بستان سن ـ دین و ایمان سن

#جوادالماسی(سنگ صبور)
@javadalmasi59    کانال اشعار

دنیای فانی...

دنیای فانی...

《عـاقبـت پیـک اجــل جــانـووی سنن آلاجاق》 
نَقَدر عمرون اولا شیشه ی عمرون سیناجاق

ای بشر فخـر ئلئمه بـاغ وگولستـاندی سنون 
یتیشه فصل خـزان لاله لی رنگون سولاجاق

فرقی یوخدی ملک الاموت جاوان یا کی قوجا
عمر پیمانـه سی دولسا سنی بیـردن تـاپاجاق

مـالک ملک سلیـمان اولاسـان یــا کــی گـــدا
 تــوپــراق آلتـی سنــه منـزلگه آخــر اولاجاق 

یتیــشه دفتـــر عمــرون بـــاشــا خطاط زمــان 
آدووی سنگ مزار اوستونه خوش خط یازاجاق

رسم و قــانــون الهی بـی دی کـی آخــر سر 
جسم یـرده قالیب و روح بـدننن اوچاجاق

اولــومـه چــاره و درمــان تــاپــا بیلمز بی نفر 
یاخچی پیس شاه و گدانین قاپیسیندا یاتاجاق

دونیانین یوخدی وفاسی نه بیلیرسن کی عزیز
بـو گلن ثــانیــه لرده کیم اولوب کیم قالاجاق

هـــرقـدم کـی گـوتـورسن گـوتــور آلله گوره 
عمـلــون صـالـح اگــر اولسا الوننن تـوتاجاق

دونیـادا عمــر بشر فــانیدی ای سنگ صبــور 
‌‌《هــرگلن گئتملیــدی یاخچی یامان آد قالاجاق》

#جوادالماسی(سنگ صبور)
@javadalmasi59    کانال اشعار

سوال بی جواب...

سوال بی جواب...

به عشق تـو گرفتـارم دلیلش را مپرس از من
چرا من دوستت دارم دلیلش را مپرس از من

چه بی اندازه میخواهم که روزی تب کنم شاید
که باشی تـو پرستـارم دلیلش را مپرس از من

دلم تنگ است دلتنگم نمیدانم چه مرگم هست   
فقط محتــاج  دیـدارم دلیلش را مپرس از من

سوالی کـه جـوابش را نمیخواهـم بـدانم عشق
که بی تو چون شب تارم دلیلش را مپرس از من

نشستم تا سحر هرشب که از عشق تو بنویسم
چه شبهایی که بیدارم دلیلش را مپرس از من 

تـو میخندی و میخندم تـو غمگینی و میگریم
و بی تو من خود آزارم دلیلش را مپرس از من

پـر از درد و پـر از غصه تویی سنگ صبور من
تویی تنها کس و کارم دلیلش را مپرس از من

#جوادالماسی(سنگ صبور)
@javadalmasi59    کانال اشعار

حسرت آغوش...

حسرت آغوش...

وای از این دنیای فانی هر دلی از غم پر است
سینـه هـا میسوزد و از آه و از ماتـم پر است

آشنــا در وقت غـم بیـگانه میـگردد ، عجب 
روزهای دلخوشی همسفره و همدم پر است

بیخبــر از حــال هــم از بــازی ایـن روزگـار 
از درون همچون خزان و ظاهر خرم پر است

آنچنــان داغ است بــازار دو رنگـی درجهان
حسرت آغوش گرم و شانه ی محکم پر است

پیـش چشم دیـگران بـا خنـده امـا نیمه شب 
روی گــونـه رد پــای غصه و  شبنم پر است

کـو کسی بر غصه و غمهای ما سنگ صبور
بینهایت بیـکسی در کل ایـن عـالم پـر است

#جوادالماسی(سنگ صبور)
@javadalmasi59    کانال اشعار

مادر ...

مادر...

بهتـرین آهنگ در دنیــا صدای مـادر است 
بهتـریــنِ واژه های مـن بــرای مـادر است 

در جهانِ پــرخطر بیـمی نــدارم تــا ابــد
حافظم از هر بلایی چون دعای مادر است 

خسته ام از بی وفاییها ،دورنگیها ،دروغ
دلخوشیهایم در این دنیا وفای مادر است
 
بی نیــاز از هــر نیـــازم ، پـادشاه عالمم 
هـر زمانیکه سرم بر روی پای مادر است 

بـا دعـایش میشود تـا اوج در دنیا رسید 
عاقبت خیری ما هم در رضای مادر است

بهترین همراه و همدم بهترین سنگ صبور
خوش سعادت آنکه در پیری عصای مادر است

#جوادالماسی(سنگ صبور)
@javadalmasi59    کانال اشعار

درد ودل با که کنم...

درد و دل با که کنم...

پیش من کـم گله کـن منکه خــدای گله ام
بـدتـر از تــو بخدا خسته و بی حوصله ام

همدم و همنفسی نیست بـه جـز غصه مرا
گــره پشت گــره افتـــاده چـرا پشت چـرا

تـن مـن زخمی از تیــغ و هــم از زخم زبان 
نـه دگر صبر بـه دل مانده و نه تاب و توان

درد بسیـار ولـی نیـست پــرستــار و طبیب 
مثل من نیست کسی بیکس و درخانه غریب

خبــرت نیست چـه ها بـه سرم آورده فلک 
روی زخـــمِ جگــرِ سـوختـه پــاشیـده نمک

زنــدگـی تــلخ بــکام مـنِ دلخستـــه ی زار 
فصل مـن فصل خـزان نیست نشانی ز بهار

چــه کنــم ایـن دلِ دیـوانـه خـریدار نداشت 
هــرکــه آمد بــه دلم داغ غمی تـازه گذاشت 

چـه بگویم کـه چه ها این دلِ غمدیده کشید 
لحظه ای دلخوشی و خنده از این عمر ندید

درد و دل با که کنم نیست مرا سنگ صبـور
بـه شب ظلمت مـن مـژده دهـد آمـده نـــور

#جوادالماسی(سنگ صبور)
@javadalmasi59    کانال اشعار

غربت دنیا...

غربت دنیا ...

دل مـا عـاشق زهــراست خـدا میـداند
سبب دلخــوشی مـاست خـــدا میداند 

در مقامش چه بگویم که پیمبر فرمود
او مـــرا  ام ابیـهاست خـــدا میــداند 

مثل او خلق نکرده ست خدا در دو جهان
زیـن سبب یکه و تنهاست خــدا میداند

این جهان قطره وناچیز نگنجد به مثال
فاطمه کـوثـر و دریـاست خــدا میداند 

ذکر یا فاطمه گفت و در خیبـر را کند
سبب قـدرت مـولاست خـــدا میـداند

ماجرای فدک و سیلی و آن کوچه ی تنگ
آخــر غــربت دنیــاست خــدا میداند 

ای که بــر درد بـــه دنبال دوا میگردی 
مطب فــاطمه اینجـاست خـدا میداند 

ترسی از روز قیامت نکند سنگ صبور 
شافع محشر و عقبی ست خــدا میداند

*****
آنکه افتاده زمین یاس علیست 
همه ی باور و احساس علیست 
سخن از عشق که شد دم نزنید 
عاشق فاطمه عباس علیست

#جوادالماسی(سنگ صبور)
@javadalmasi59    کانال اشعار

حضرت زهرا (س)

حضرت زهرا (س)

شعـله ی آتـش بپـا شد از ستمهـا در شکست
میخ در، در پشت در، پروانه ای را پر شکست 

شدت ضربه به قدری بود محکم، زین سبب
دنـده هــای پهلو و بــازوی در پیکر شکست

باغبان از داغ گل سر در گریبان مانده بود 
یاس در خون غوطه ور گلبرگ نیلوفر شکست

پیش چشم کودکان مادر زمین افتاده بود
دست بر پهلو گرفت و قامت حیدر شکست

دختری بـا چشم گریـان زیـر لب گوید چنین 
در جوانی شیشه ی عمرت چرا مادر شکست

بیت الاحزان ساکت و خاموش شد از ناله ها
آسمان صاحب عزا شد قلب پیغمبر شکست

چــاه تنـها شـاهـد دلتنـگی و هــر نیمه شب 
بغض مـانـده در گلوی فـاتــح خیبر شکست

اشکها بـر دیـده داری مثـل تــو سنگ صبور 
در عزایش هر دل محزون و غم پرور شکست

#جوادالماسی(سنگ صبور)
@javadalmasi59    کانال اشعار

مجنونم و لیلای منی..

مجنونم و لیلای منی...

منـکه مجـنونــم و دیـوانه تــو لیلای منی
شهـریــار غـــزلــم مـن، تـــو ثــریــای منی 

خبــر از بیکسی و غصه وغــم نیست مـرا
همـــدم و همـنفس و آن گــل زیبـــای منی

به تماشای تو مشغولم و این کار من است 
دلخوش از اینکه تو هم غرق تماشای منی

غیـر تــو هیچکسی در دل من جا نگرفت 
عشق دیـروزی و امـروزی و فــردای منی

بـه نگاه تــو و آن صورت مــاه تــو قسم 
همــه ی بــاور مـن ، دینــم و دنیـای منی 

سیصدو شصت وپنج روزو شبِ سال کنار
لذت و دلـخـــوشی ایــن شبِ یـلدای منی

تو شدی بر همه ی غصه ی من سنگ صبور
بـــاعــث روشنـــی ظلمــت شبــهای منــی

#جوادالماسی(سنگ صبور)
@javadalmasi59    کانال اشعار

دنیای ما ...

دنیای ما....

‌《کاش در دنیای ما چیزی به نام غم نبود》
  درد دوری و عـذاب و اینهمه مـاتــم نبود 

هرزمان رد میشدیم از کوچه های خاطرات
حسـرت و درد فــراوان در دل آدم نبــود

عشق میشد در میــان سینـه ها فرمانروا
بــی وفـــایی و دو رنگیها در این عالم نبود 

زخم و مرهم هر دو در دنیا به یک اندازه بود
اشکهای بیـشمار و خنــده هــای کـــم نبــود

دلشکستن در زمانه این همه رونق نداشت 
زخمهای سینـه هــا از جــانـب همدم نبود 

پر شده از ظالم و ظلم و ستم، سنگ صبور 
این جهانی را که دیـدی آنچنــان خرم نبود

#جوادالماسی(سنگ صبور)
@javadalmasi59    کانال اشعار

شعر آذری ...

شعر آذری... 

قیزیل گولم آچمامیش ، باغچادا رنگیــم سولوپ
دیل یاراسی چوخ یئییب، کاسه ی صبریم دولوپ
واردی گــلایـــم ولـی ، چـوخـلی گیلـه بیـــردادی 
دردینــه درمــان اولان ، اینـدی منـــه درد اولوپ

                                                        ******

هرکیمه غم اوز وئریب ،منـده سیـنـه داغلادیم
عمریده چوخ یاره لر، مـرهــم اولوب باغلادیم 
ایش یتیشیب گور هارا ، دونیادا تک قالمیشام
اوز حالیما هـر گئجـه ، صبحه کیـمین آغلادیم

                                                         ******

دوز چـوره یـی ییئننر ، دوزقــابی سیندیریلار
آشنـــالــر یـــاد اولـــوب ، محبــتی دانیـلار
سن اولاریـن نـازینی ، بـاهـا قیمت آلیرسان 
اولار سنی یـادلارا ، ولی اوجـوز سـاتیـــلار

#جوادالماسی(سنگ صبور)
@javadalmasi59    کانال اشعار

سرنوشت..

سرنوشت ...

درخیــالم بـارهـا پـرسیـده ام از سرنوشت
این همه غـم را چرا یکجا برای من نوشت

بـارها پـرسیـده ام از او گنـاه من چه بود
در کجـا رفتـم خطا و اشتبـاه من چه بود

بارها پرسیده ام از این همه چون و چرا 
در جواب مهربـانی هــای من بــاشد جفا 

از چـه در فالم نوشتی روز وشبها بیکسی  
بیقراری ، خـون دلها خـوردن و دلواپسی 

بـارهـا پرسیـده ام  در پیـچ و تـاب زندگی 
سهم من بوده چرا این حسرت و شرمندگی

از چه رو با غصه و غم همنشینم کرده ای
از چـه رو بیخـانمـان روی زمینم کرده ای 

کو کسی بر غصه و غمهای من سنگ صبور
در تمام طول عمرم بودم از شادی به دور

#جوادالماسی(سنگ صبور)
@javadalmasi59    کانال اشعار

سولان گول..

سولان گول ...

بـاغچـالاردا قیـزیـل گـوللر سولاندا
آخشام چاغی ئیشیغلی گون باتاندا
گئجــه گلیـب بــو عـالمی تــوتـاندا
غوصه و غـــم قلبی لری سیـخاندا

منیده بیـر یـاده سالــون آ دوسلار 
بیــرحـالیـمی خبــر آلون آ دوسلار

ناحـق گلیب حـق یـرینی توتاندا
دیـل یـاراسی عـزیـزلروز ویراندا 
شبنم کیمین گوزدن یاشوز آخاندا
اوز ئـووزده غریـب اولان  زماندا 

مننده بیـر یـاد ئلییــون آ دوسلار 
اورگیـمی شـاد ئلییــون آ دوسلار

سینه لـره خنجــر دوسلار وراندا
دوزو یئییب دوزقابی سیندراندا 
حسرت داغـی قلبـوزی یـاندراندا 
سنگ صبور اورک سوزون یازاندا

پیس حالیمی درک ئلییون آ دوسلار
سورا منی ترک ئلییون آ دوسلار

#جوادالماسی(سنگ صبور)
@javadalmasi59    کانال اشعار

درد آشنا

درد آشنا ...

گاهگاهی سفره ی دل وا کنی بد نیست نه؟
حرف دل را باکسی نجوا کنی بدنیست نه؟

بـا تنـی خستـه دلی آزرده از نــامــردمی 
یک نفر درد آشنا پیدا کنی بد نیست نه ؟

میرسد روزی به پایان عمر غم با این امید 
کفشهای  استقامت  پا کنی  بد نیست نه؟

دل بلرزد با نگاهی ، بیخیال از سن وسال
وقت پیری معرکه برپا کنی بد نیست نه؟

زیــر بــاران عاشقانه بــاصدای خنــده ات
درد و آه و غصه را حاشا کنی بدنیست نه؟

حرف دل را مینویسی روز و شب سنگ صبور
در غزل با حرف دل غوغا کنی بد نیست نه ؟

#جوادالماسی(سنگ صبور)
@javadalmasi59    کانال اشعار

هوای بارانی ..

هوای بارانی ...

حرف دل را از نگاه من نمیخوانی چرا ؟
عاشقت هستم عزیز من نمیدانی چرا ؟

خوب میدانی که محتاجم برای بودنت
التماست میــکنم امــا نمی مانی چرا ؟

هیچکس مانند من دلتنگ دیدار تو نیست
از چه رو از این منِ عاشق گریزانی چرا؟

ظاهرت همچـون بهاری گـرم، اما باطنت
آنچنان سردی پر از سوز زمستانی چرا؟

بــا تــو آبـادم ولیــکن میــروی و میبری 
خـانـه ی آبـاد دل را سوی ویرانی چرا ؟

سوز و سرما و هوا تاریک و تنها بیخبر
میروی در این هوای سرد بارانی چرا ؟

عاشق چشمان زیبای تو شد سنگ صبور
دوستـت دارم عزیـز من نمیدانی چرا ؟

#جوادالماسی(سنگ صبور)
@javadalmasi59    کانال اشعار

بی خبر از من...

بی خبر از من ...

خبـــر داری چـه کــرده بــا دلم غم ؟
چــه آورده ســرم انــدوه و مــاتم ؟
 
چـــه میـــدانی بــه دست لشگر درد 
کــه تاروپــود من پــاشیـــده از هم ؟

خبــــرداری  بجــــای تــــو خیـــالت 
نشستـــه روبــــروی مـــن دمـــــادم

گلــه پـشت گلـــه از بخــت و تقـدیـــر 
کــه سهمم از خــوشی بــوده چــرا کم

به هرکس درد و دل کردم صد افسوس
نمـک میـــزد بــه زخـمم جــــای مــرهم

بـــه طعنــه آینــه میـگفت هـــر شب 
که می بینـم جــوان بــا قــامتی خـم

تــو کــه باشی بــه غـــم سنگ صبورم 
دوبــــاره میــشود دل سبـــز و خــــرم

#جوادالماسی(سنگ صبور)
@javadalmasi59    کانال اشعار