بهترین قاضی خداست
جای تو در نیمه شبها مونس من آه شد
شاهدِ احوالِ زار ِ هر شبِ من ماه شد
من دخیل آرزو بستم به چشمانت ولی
باب حاجاتم توبودی دست من کوتاه شد
یک نفر از ما دو تا بازنده ی این بازی است
یک نفر از ما دو تا آلوده و گمراه شد
یک نفر در آینه با من غریبی می کند
ناگهانی از برایم چاله ها هم چاه شد
با منِ مجنون چه کردی عشق نافرجام من ؟
شیر بودم طعمه ی من قسمت روباه شد
سوختم آتش گرفتم بی کسی بدتر از این؟
سایه ام تنها کسی که مانده و همراه شد
خالق ما عادل است پس غم مخور سنگ صبور
فالمان شاید خوش آمد زندگی دلخواه شد
جواد الماسی