عذابم ندهید
بیش از این طاقت غم نیست! عذابم ندهید
خوبیم را به بدی ! لیک جوابم ندهید
خود که آزرده ام و خسته دل از جور زمان
طعنه ی آینه بر ! چهره نشانم ندهید
قامتم خم شده و بار غم است بر دوشم
بیش از این غم به دل ! قلب کبابم ندهید
پر پرواز ندارم ٬ نه هوس بر پرواز
پس مرا وعده به پرواز عقابم ندهید
بوی نامردی وظلم است ! که پر کرده فضا
پس مرا بوی وفا ٬ بوی گلابم ندهید
خورده ام جام بلا ز کودکی مست شدم
پس به خاطر خدا بس است شرابم ندهید
دیده ام چهره ی درنده تر از گرگ به چشم
شکل طاووس نشان ! پشت نقابم ندهید
بس کن ای سنگ صبور بگو فقط یک جمله
بیش از این طاقت غم نیست عذابم ندهید
جواد الماسی